چگونه با فرهنگ سازمانی شرکت جدید تطبیق پیدا کنیم

تجاربی که در گذشته داشته‌اید، دلیل استخدام در شرکت جدید هستند اما چگونگی عمل کردن به فرهنگ سازمانی شرکت جدید موفقیت آینده را تضمین می‌کند.

هر شرکتی فرهنگ سازمانی خودش را دارد و زمانی که کارمندی به تازگی در آن استخدام می‌شود زمان کمی دارد تا با آن آشنا شود و تطبیق پیدا کند. بسیاری از افراد تازه وارد نمی‌توانند تمام توانایی‌های خود را در محیط کار نشان دهند زیرا نمی‌توانند با فرهنگ سازمانی شرکت ارتباط برقرار کنند. اغلب سازمان‌ها و شرکت‌ها در مورد این مسائل با افراد تازه وارد صحبت نمی‌کنند و افراد تازه وارد نیز فرصتی برای انجام این کار پیدا نمی‌کنند زیرا تمام تمرکز خود را روی کار و جلب رضایت رئیس جدید می‌گذارند. اما فراموش نکنید که درک فرهنگ سازمانی شرکت نقش پررنگی را در موفقیت ایفا می‌کند. توجه به کارهای دیگران کافی نیست و اگر می‌خواهید در محیط کار جدید موثر واقع شوید باید روی نحوه‌ی کار همکاران خود تمرکز کنید. در ادامه‌ی این مقاله‌ی به بررسی پنج بعد از فرهنگ سازمانی شرکت می‌پردازیم که تأثیر زیادی روی عملکرد فرد در محیط جدید می‌گذارند.

1- روابط

مواردی مانند اهمیت شرکت روی روابط کارمندان، ارزشی که برای همکاری قائل هستند و تعداد جلسات حضوری برای تصمیم‌گیری و انجام کارها در هر شرکتی متفاوت است. در برخی شرکت‌ها ملاقات‌های حضوری تنها راه برقراری ارتباط با سایر کارمندان است درحالی‌که در سایر شرکت‌ها افراد از طریق ایمیل، چت و کنفرانس‌های ویدئویی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین بهتر است بعد از ورود به شرکت از افراد باتجربه‌تر سوال بپرسید و ببینید چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. به‌عنوان مثال آیا لازم است پیش از درخواست کمک از دیگران برای انجام پروژه با آن‌ها ارتباط برقرار کرده باشید؟ یا تنها کافی است لیستی از کارهایی که باید انجام شوند را به آن‌ها ایمیل بزنید؟

به نحوه‌ی تصمیم‌گیری و انجام شدن کارها توسط دیگران توجه کنید. ببینید آیا این افراد زمان زیادی برای برگزاری جلسات صرف می‌کنند یا اغلب اوقات پشت میزشان نشسته‌اند یا از خانه کار می‌کنند؟ آیا دیگران برخورد خوبی با شما دارند و می‌خواهند در جلسات حضور داشته باشید یا اغلب اوقات قرار ملاقات‌ها را کنسل می‌کنند. در این صورت بهتر است از افراد حرفه‌ای‌تر در مورد این موضوع مشورت بگیرید.

2- ارتباطات

زمانی که کار جدیدی را آغاز می‌کنید، به این دقت کنید که سایر کارمندان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. آیا برای هر موضوعی جلسه‌ی رسمی تشکیل می‌دهند و با آمادگی کامل در آن حضور پیدا می‌کنند؛ یا به صورت دوستانه و تنها با یک فایل داکیومنت با یکدیگر صحبت می‌کنند. اگر رئیستان از شما می‌خواهد در جلسات حضور پیدا کنید از او بپرسید چه انتظاراتی از شما دارد. سایر همکاران و اعضای تیم نیز منبع خوبی برای افزایش اطلاعات در این زمینه هستند.

در برخی شرکت‌ها سلسله مراتب افراد براساس موقعیت شغلی دسته‌بندی می‌شود و قوانین مشخصی برای ارتباط با مدیران وجود دارد. به‌عنوان مثال برای صحبت کردن با مدیر یک بخش شاید لازم باشد ابتدا مشکل خود را با افراد سطح پایین‌‌تر مطرح کنید تا درنهایت بتوانید جلسه‌ای با مدیر بخش مورد نظر داشته باشید. درحالی‌که در برخی دیگر از شرکت‌ها شاید نیازی به انجام این کار نباشد و کارمندان به راحتی بتوانند با فرستادن ایمیل با شخص مورد نظر صحبت کنند. بنابراین بهتر است برای جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم این موضوع را با کارمندان باتجربه‌تر مطرح کنید و از آن‌ها کمک بگیرید.

یکی دیگر از موضوعاتی که باید به آن توجه داشته باشید این است که ببینید اطلاعات چگونه در شرکت ارائه می‌شوند. به‌عنوان مثال برای صحبت در جلسات آیا لازم است فایل پاورپوینت تهیه کنید و به صورت رسمی ارائه دهید یا نیازی به این کار نیست و جلسات به صورت طوفان فکری برای مطرح کردن ایده‌های جدید و تصمیم‌گیری برگزار می‌شوند. برخی شرکت‌ها از کارمندان خود توقع دارند فایل ۵۰ صفحه‌ای همراه با توضیحات و تحلیل‌های کامل ارائه دهند درحالی‌که در برخی شرکت‌ها، فرستادن یک ایمیل و تهیه‌ی یک لیست شماره‌دار کفایت می‌کند. احترام گذاشتن به قوانین شرکت بسیار مهم است. بنابراین بهتر است هر کاری را با آمادگی قبلی و احترام کامل به قوانین شرکت انجام دهید. مطمئنا در ابتدای کار نواقصی وجود خواهند داشت اما مهم این است که نهایت تلاش خود را انجام داده باشید.

3- تصمیم‌گیری

هر شرکتی به نحوی متفاوت در مورد مسائل مختلف تصمیم‌گیری می‌کند. برخی شرکت‌ها تصمیم‌های خود را در جلسات رسمی اتخاذ می‌کنند درحالی‌که برخی شرکت‌ها تصمیم‌های خود را به صورت آفلاین نهایی می‌کنند. حتی در شرکت‌هایی که جلسات رسمی برگزار می‌شود ممکن است تصمیم‌های نهایی هنگام صرف قهوه موقع استراحت یا هنگام صرف ناهار گرفته شوند. اگر می‌بینید موضوعاتی که در جلسه مطرح می‌شوند متفاوت از تصمیم نهایی اتخاذ شده هستند یعنی اتفاقات دیگری در پشت صحنه در جریان است که باید از آن‌ها مطلع باشید. به‌عنوان مثال تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری روی محصول جدید ممکن است در یک جلسه‌ی رسمی و با حضور تمام مدیران مطرح شود؛ اما تصمیم نهایی تنها به دو مدیر ارشد بستگی داشته باشد و بدون نظر مثبت آن‌ها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

بنابراین اگر می‌خواهید ایده‌‌ی جدیدی را مطرح کنید بهتر است صدای خود را به گوش آن دو مدیر اصلی برسانید و نظر مثبت آن‌ها را جلب کنید. گاهی اوقات ممکن است در جلسه‌ی برگزار شده همه با نظر و ایده‌ی شما موافق باشند اما زمانی که از جلسه خارج می‌شوند نظر دیگری پیدا کنند. در این شرایط نیز بهتر است بعد از اتمام جلسه به صورت خصوصی با آن‌ها صحبت کنید و مطمئن شوید که نظر نهایی‌شان تغییری نخواهد کرد.

یکی دیگر از جنبه‌های تصمیم‌گیری این است که ببینید آیا فرهنگ سازمانی شرکت روی عمل کردن تعصب دارد یا به تجزیه‌وتحلیل و بررسی عواقب اهمیت بیشتری می‌دهد. در شرکت‌هایی که تعصب بیشتری رو عمل کردن دارند زمان و توجه محدودیت بیشتری دارند و تصمیم‌ها سریع گرفته می‌شوند. اگر در چنین شرکتی کار می‌کنید، باید موقعیت خود را به طور کامل برای کارمندان کلیدی شرکت توضیح دهید و اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری را در اختیار آن‌ها قرار دهید. اما شرکت‌های مبتنی بر تجزیه‌وتحلیل زمان بیشتری را روی بررسی مدل‌ها و استراتژی‌ها سپری می‌کنند. پس بهتر است شما نیز روی موضوع مورد نظر تحقیق کنید و تمام جنبه‌های آن را مورد بررسی قرار دهید. منابع معتبر داشته باشید و با آمادگی کامل در جلسات حضور پیدا کنید.

4- دیدگاه فردی در مقابل دیدگاه گروهی

رویکرد اصلی برخی شرکت‌ها به این صورت است که محصولات نهایی نتیجه‌ی کار فردی هر یک از کارمندان شرکت هستند. درصورتی‌که در سایر شرکت‌ها روی انجام کار به صورت تیمی تمرکز می‌شود. اگر شرکت مورد نظر رویکرد عملکرد فردی داشته باشد روحیه‌ی «ذهنیت قهرمان» در میان کارمندان آن جا خواهد افتاد و افرادی که شخصیت جاه‌طلب دارند، موفق‌تر خواهند بود. در این شرکت‌ها پاداش‌ها به صورت فردی در نظر گرفته می‌شوند و اعتبار افراد براساس کارهای فردی‌شان سنجیده می‌شود.

شرکت‌هایی که رویکرد کار تیمی دارند معمولا ریسک‌پذیری کمتری دارند و پاداش انجام کارها میان تمام اعضای تیم تقسیم می‌شود. در چنین محیط‌هایی اهداف و نتایج توسط تمام اعضای تیم مشخص می‌شوند و فعالیت کردن به صورت فردی سخت است. اگر فرد بلندپروازی هستید که کار کردن به صورت فردی را ترجیح می‌دهید ممکن است در چنین محیط کاری نتوانید به جایگاه مورد نظر خود دست پیدا کنید.

برای اینکه ببینید عملکرد شرکت به چه صورت است دقت کنید که در جلسات کاری جملات با چه ضمیری استفاده می‌شوند. اگر دیگران در مورد دستاوردهای گروهی صحبت می‌کنند استفاده از ضمیر «من» نشان می‌دهد علاقه‌ای به کار کردن در تیم ندارید. پس اگر واقعا می‌خواهید در محیط کاری خود پیشرفت کنید بهتر است ضمایر را با دقت‌تر انتخاب کنید.

5- گرایش به تغییر کردن

یکی دیگر از عوامل فرهنگی که می‌تواند تأثیر عمیقی بر وضعیت و نفوذ شما داشته باشد گرایش به تغییر کردن است. بسیاری از شرکت‌ها تمایلی به تغییر ندارند و در برابر آن مقاومت می‌کنند. در مقابل رهبران با استعدادی زیادی وجود دارند که به آن‌ها گفته شده باید از همه‌ی تغییرات استقبال کنند و این موضوع در نهایت به شکست آن‌ها منجر می‌شود. داشتن اطلاعات ناقص در مورد چگونگی تغییر و نحوه‌ی ساختارشکنی در بازار و نساختن روابط مورد نیاز برای حمایت از تصمیم‌های کلیدی از جمله دلایل اصلی شکست هستند. این افراد مشاوره‌ی درستی دریافت نکرده‌اند و مرزهای فرهنگی که باید به آن توجه کنند را نادیده گرفته‌اند. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد هر تغییری بهتر است ببنید در هر فرهنگ چه موضوعاتی را می‌توانید به چالش بکشید و سپس ببینید چگونه باید این کار را انجام دهید. پیش از عملی کردن هر تصمیمی ببینید آیا می‌توانید تغییرات اساسی اعمال کنید یا باید مطابق قوانین و دستور کار فعلی شرکت پیش بروید. مطمئنا هیچ شخصی پاسخ این سوال را نخواهد داد. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که نظر دیگران را در مورد پیشنهادهایی که می‌دهید بررسی کنید. ایده‌هایی که دارید را با چند همکار قابل اعتماد مطرح کنید و از آن‌ها بپرسید به نظرشان دیگران چه نظری بابت این موضوع خواهند داشت. بنابراین پیش از مطرح کردن ایده‌ی خود متوجه می‌شوید چه افرادی با آن موافق و چه افرادی مخالف خواهند بود.

مهم‌ترین نکته‌ای که هنگام ورود به یک شرکت جدید باید به یاد داشته باشید این است که دستاوردهای پیشین نباید به شما اجازه دهند که خارج از چهارچوب فرهنگ سازمانی شرکت عمل کنید. اغلب سازمان‌ها شما را به واسطه‌ی تجاربی که در گذشته داشته‌اید استخدام می‌کنند اما موفقیت آینده‌ی شما به رفتار فعلی‌تان وابسته است. اینکه تا چه اندازه فرهنگ شرکتی که در آن فعالیت می‌کنید را درک کرده‌اید و تا چه اندازه به آن احترام می‌گذارید.

عادت‌های ساده که بهره وری را افزایش می‌دهند

کار هوشمندانه به این معنا است که وظایف میان افراد متخصص تقسیم شوند؛ کاری که با عادت‌ها و تفکر انتقادی همراه است و زمان و انرژی کمتری می‌برد.

هدف از انجام کار هوشمندانه این است که با انجام کار کمتر و آسان‌تر، نتیجه‌ی بهتری گرفت و با سرعت بیشتری به سمت هدف حرکت کرد. درواقع باید بتوان راه‌های مؤثرتری برای انجام کارها پیدا کرد. به‌عنوان مثال به جای استخدام ۱۰ مرد برای حمل یک سنگ بزرگ می‌توان ۱۰ چرخ ساخت و یک نفر را استخدام کرد تا کار را انجام دهد. کلید کار هوشمندانه، پیدا کردن راه‌ حل‌ خلاقانه برای انجام امور و جلوگیری از کار سخت است. تعداد زیادی از مردم به دلیل عدم انجام کار هوشمندانه مجبور می‌شوند ساعات زیادی کار کنند. عرق کردن، استرس داشتن و فکر زیاد نشانه‌هایی از این هستند که یک فرد کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهد. این موضوع گاهی اوقات درست و گاهی اوقات دقیقا برعکس است. یعنی این موارد نشان‌دهنده‌ی این هستند که راه سخت را انتخاب کرده‌اید و همه‌ی کارها را خودتان به‌تنهایی انجام می‌دهید.

همه‌ی رهبران، فرماندهان و هدایت‌کنندگان یک گروه موسیقی کار مشابهی انجام می‌دهند. آن‌ها هیچ کاری را به‌تنهایی انجام نمی‌دهند؛ بلکه یک تیم را هدایت می‌کنند. افرادی که یک گروه موسیقی را هدایت می‌کنند خودشان لزوما نوازنده‌های خوبی نیستند؛ اما می‌دانند که چه کاری باید انجام شود و چه فردی بهترین نیرو برای انجام آن کار است. بنابراین زمانی که یک ویولونیست از وضعیت موجود شکایت می‌کند و توقع دارد به دلیل مهارتش وظیفه‌ی رهبری تیم به او سپرده شود، رهبر تیم می‌گوید: «این من هستم که موقعیت‌های خوب را فراهم می‌کنم و به تو فرصت می‌دهم که بهترین توانایی خود را به نمایش بگذاری.»

برای انجام کار هوشمندانه پیش از هر اقدامی باید بدانید که چه چیزهایی نمی‌دانید. از این شرایط استقبال کنید و بگویید: «من مهارت انجام این کار را ندارم و بهتر است شخص دیگری به جای من این کار را انجام دهد». شما باید بدانید که چه حداقل‌هایی برای انجام یک کار نیاز هستند اما خودتان را در هر زمینه‌ای خبره ندانید و فکر نکنید که بدون کمک شخص دیگری می‌توانید کارها را به تنهایی انجام دهید. با داشتن چنین طرز تفکری به هیچ جا نخواهید رسید. بعد از گذشت مدتی می‌بینید که تنها در شرکت نشسته‌اید و وظایف دیگران را نیز انجام می‌دهید؛ زیرا به جای اینکه شاهد جنگل باشید، روی درخت‌ها تمرکز کرده‌اید. اگر احساس می‌کنید حاکم مطلق کار، اهداف و فعالیت‌های زندگی هستید، موارد زیر به شما کمک می‌کنند که به جای سخت کار کردن هوشمندانه کار کنید.

۱- کارها را به دیگران محول کنید

محول کردن کارها به دیگران، یکی از تأثیرگذارترین راه‌ها برای بهتر و سریع‌تر انجام دادن امور است. به جای اینکه تلاش کنید تمام کارها را خودتان انجام دهید، وظایف را بین دیگران تقسیم کنید. تصور کنید می‌خواهید ۱۰ جعبه را به‌تنهایی جابه‌جا کنید، چه مقدار زمان و انرژی برای انجام آن باید صرف کنید. حال تصور کنید ۹ نفر دیگر برای کمک‌رسانی حاضر هستند درنتیجه کارها بسیار آسان‌تر از قبل انجام خواهد شد. در دنیای کسب‌و‌کار نیز به این همین صورت است و موفقیت محصول از مدیریت دقیق لحظه‌ها ناشی می‌شود. بنابراین محول کردن کارها یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین راه حل‌ها است.

۲- نمونه‌های اولیه تولید و از آن‌ها استفاده کنید

به جای اینکه هر بار همه چیز را از ابتدا آغاز کنید، به کارهای قبلی خود بازگردید و از آن‌ها استفاده کنید. بهرهوری یعنی کاری را یک بار انجام دهید و بیشتر از یک بار به آن مراجعه کنید. هرقدر تعداد دفعات مراجعه بیشتر شود، هزینه‌ی تولید نیز بیشتر کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا کارهای زیادی در پشت صحنه در جریان هستند. اگر محصولی به ارزش ۱۰ دلار را در عرض یک ساعت تولید کنید، باید ۱۰ محصول بفروشید تا زمانی که صرف کرده‌اید جبران شود. با این حال اگر ۵۰ محصول بفروشید یعنی صد دلار روی زمان خود سرمایه‌گذاری کرده‌اید و برگشت ۵۰۰ دلاری داشته‌اید، یعنی سرمایه‌ی شما چندین برابر شده است و این مقدار معادل پنج ساعت کار است. این مثال یک نمونه‌ی واضح از یک بار تولید کردن و استفاده‌ی مجدد است. این موضوع در مورد بسیاری از امور صدق می‌کند و این به شما بستگی دارد که بخواهید برای گرفتن نتیجه‌ی مشابه یک ساعت یا پنج ساعت کار کنید.

۳- کار خود را تقسیم کنید

داشتن لیست کاری متشکل از ۵۰ کار به هیچ عنوان خوشایند نیست و بدترین قسمت آن این است که باید دائما برای انجام کارهای مختلف طرز فکر خود را تغییر دهید زیرا ممکن است یک کار به خلاقیت احتیاج داشته باشد و کار دیگر در مورد تحلیل کردن موضوع جدیدی باشد. پریدن از یک کار و رفتن سراغ کار دیگر، زمان و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت. لیست انجام کار خود را از نظر موضوع دسته‌بندی کنید و کارهای مشابه را در هر دسته قرار دهید. به‌عنوان مثال کارهای مالی را در یک دسته و کارهای خلاقانه را در دسته‌ی دیگر قرار دهید. این کار کمک می‌کند که بهره‌وری بیشتری داشته باشید.

۴- از قبل برنامه‌ریزی کنید

یکی دیگر از رمزهای موفقیت این است که بدانید قبل از به پایان رسیدن روز باید چه کارهایی را کامل انجام دهید. مطمئنا اگر پیش از وارد شدن به محل کار بدانید که تا پایان ساعات کاری باید چه کارهایی انجام دهید، برنامه‌ریزی دقیق‌تری خواهید داشت. اگر بتوانید قبل از آغاز روز، هفته، ماه یا حتی سال برنامه‌ریزی کنید و ببینید که می‌خواهید در این مدت کجا بروید و به چه اهدافی برسید، درک بهتری از مسیر خواهید داشت و آسان‌تر به مقصد می‌رسید. این کار نوشتن لیست انجام کار را راحت‌تر می‌کند و معنی بیشتری به کارها می‌دهد. زمان خود را تنها برای اینکه نشان دهید سرتان شلوغ است سپری نکنید. زمان خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنید که بدانید شما را به اهداف نزدیک‌تر می‌کند و در آینده بیشترین برگشت را خواهد داشت.

۵- از نیروهای متخصص کمک بگیرید

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که پیش از رسیدن به راه حل خلاقانه برای حل مسائل باید بدانید این است که ما پاسخ تمام پرسش‌ها را نداریم. دانش عمیق و تخصصی یک مهارت کمیاب است. به همین دلیل است که در یک شرکت بزرگ افراد متخصصی برای هر بخش استخدام می‌شوند. ایده‌آل‌ترین حالت ممکن این است که برای هر قسمت افراد متخصص در نظر گرفته شوند و پروژه‌ها را با توجه به مهارت‌هایی که دارند هدایت کنند.

منبع: زومیت

۱۰ کار که افراد موفق بعد از ساعات کاری انجام می‌دهند! – قسمت ۲

در قسمت قبل از این مقاله درمورد فعالیت‌های خارج از ساعات کاری و تاثیر آن‌ها بر زندگی شخصی و زندگی حرفه‌ای صحبت کردیم و فهرستی از کارهایی که افراد معروف و موفق در ساعات استراحت خود برای داشتن زندگی موفق‌تر انجام می‌دهند، ۵ مورد را بررسی کردیم و در این قسمت به ادامه فهرست می‌پردازیم:

۶. سیم لوازم الکترونیکی خود را قطع کنید

با پیشرفت تکنولوژی روز به روز افراد بیشتری به دنبال داشتن آخر هفته و یا تعطیلات بدون موبایل و اینترنت هستند. بسیاری از افراد می‌گویند که داشتن زمانی بدون تلفن، اینترنت، ایمیل و شبکه‌های اجتماعی ذهن و بدن آن‌ها تازه می‌کند.

حتی اوپرا وینفری (که یکی از مشغله‌دارترین افراد کره زمین است!) هم هر از گاهی زمانی را برای دور شدن از دنیای مجازی و خواندن یک کتاب خوب و استراحت به دور از تکنولوژی برای خود پیدا می‎کند. او می‌گوید:‌ «من یکشنبه‌ها رو روز تازه شدن روحم نامگذاری کردم و معمولا یکشنبه‌ها هیچ کاری نمی‌کنم.»

تکنولوژی معجزه‌آسا است اما افراد موفق می‌دانند که داشتن زمانی بدون تکنولوژی و اینترنت نیز برای سلامت و موفقیت ضروری است.

۷. داشتن یک برنامه مرتب برای بعد از ظهر‌ها

همه ما می‌دانیم که داشتن یک برنامه روزمره و مرتب برای صبح کمک بسیاری به افزایش بهره‌وری ما خواهد کرد. اما این را نیز به یاد داشته باشید که افراد موفق برای بعد از ظهر و پس از ساعات کاری خود نیز برنامه روزمره‌ای دارند که باعث می‌شود روز خود را به خوبی به پایان برسانند و روز بعد نیز شروع خوبی داشته باشند.

بنجامین فرانکلین هر شب قبل از خواب از خود می‌پرسد: «امروز چه کار مفیدی انجام دادم؟». اینگمار برگمن، کارگردان مشهور، همیشه قبل از خواب چندین صفحه کتاب می‌خواند؛ تحقیقات نشان می‌دهند که کتاب خواندن قبل از خواب موجب کاهش اضطراب می‌شود. COO پیشین فیسبوک، شریل سندبرگ، شب‌ها هنگام خواب تلفن همراه خود را خاموش می‌کند. آریانا هافینگتون می‌گوید: «خلاقیت، نبوغ، اعتماد به نفس، توانایی رهبری و تصمیم‌گیری همه و همه می‌تواند تحت تاثیر میزان خواب افراد در طول شب قرار گیرد.»

به شب‌های قبل از روز کاری توجه کنید و برنامه مناسبی برای آن بچینید تا بتوانید روز بعد سرزنده و شاداب باشید و به موفقیت و شادمانی بیشتری دست یابید.

۸. آخر هفته‌ها پیک‌نیک و سفر را فراموش نکنید

عکس‌هایی از استیو جابز و بیل گیتس، کارآفرینان بزرگ آمریکایی در سفر، روی قایق و در تفریح حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. چنین عکسی به این معناست که اگر این بیزنس‌من‌های بزرگ می‌توانند سفر و پیک‌نیک را در برنامه خود بگنجاند، شما هم حتما می‌توانید.

استیوجابز در پیک نیک

۹. آموختن چیزهای جدید و سرمایه‌گذاری روی توانایی‌های فردی

مدیر عامل پیشین توییتر، دیک کستولو، می‌گوید خواندن رشته تئاتر بداهه در توانایی‌های رهبری او تاثیر به سزایی داشته و او را تبدیل به رهبر بهتری کرده است. اما واتسون، بازیگر فیلم‌های هری پاتر، که از بازی در این سری فیلم آنقدر درآمد داشت که می‌توانست پس از آن بقیه عمرش را استراحت کرده و از همان درآمد استفاده کند، تصمیم گرفت تا تحصیلات خود را پس از اتمام این سری فیلم در دانشگاه بران ادامه دهد.

فرقی نمی‌کند به دوره آموزشی مربی‌گری بروید یا روانشناسی و یا یک کارگاه آموزش بازیگری، افراد موفق این را می‌دانند که با سرمایه‌گذاری روی خود و توانایی‌های‌تان (توانایی‌های ذهنی، بدنی یا روحی)، به رضایت از خود خواهید رسید و می‌توانید در زندگی حرفه‌ای خود نیز تاثیرگذار باشید.

۱۲. ورزش کنید

اگر با خودروی خود به محل کارتان می‌روید آن را کمی دورتر از شرکت پارک کنید تا به همین دلیل هر روزی هرچند کم نرمشی کرده باشید، از همکارانتان دعوت کنید تا همراه خود گرمکن بیاورند تا بتوانید بعد از اتمام ساعت کاری با هم بدوید، اگر از این کار خوشتان آمد و تاثیر آن را حس کردید توصیه میکنیم یک همانند بیل‌گیتس در تصویر شاخص همین مقاله یک ورزش حرفه‌ای را انتخاب کنید و آخر هفته خود را با آن پر کنید.

bill-gates-in-holidays

تحقیقات نشان داده که ورزش حتی در بازدهی خلاقیت و هوش انسان نیز تاثیر مستقیم دارد. همانطور که از قدیم گفته‌اند که “مغز سالم در بدن سالم است.”

 

۱۱. مراقبت از خود و دور نگه داشتن استرس

ماریان الیوت، وکیل و مدافع حقوق بشر که مدتی را در افغانستان جنگ زده مستقر شده بود، شروع به یوگا و آموختن تکنیک‌های تنفس آن کرد تا در بحبوحه جنگ و خشونت لحظات آرامش‌بخشی را برای خود بسازد. پس از مدتی او متوجه شد که تمرین‌های یوگا، حتی کشیدن چند نفس عمیق فقط برای چند دقیقه به حفظ سلامت جسمی و روانی او کمک بسیاری کرد و به او اجازه داد تا کارهای بسیار مهمی را در شرایط استرس‎زا به راحتی انجام دهد.

شاید شما مانند ماریان در مناطق جنگ‌زده کار نکنید، اما هر کاری می‌کنید و هر کجا که زندگی می‌کنید حتما شرایط پر استرس، شک و تردید، سردرگمی و خستگی را تجربه کرده و خواهید کرد. اگر برنامه خواب منظمی ندارید و تغذیه شما نامناسب است، رویارویی با شرایط استرس‌زا و حل مشکلات برای شما بسیار سخت‌تر خواهد بود.

افراد موفق می‌دانند که اگر افسرده باشید و سلامت جسمانی و تمرکز نداشته باشید، این مشکلات بر کیفیت کار شما تاثیر می‌گذارند و موفقیت شما را کاهش می‌دهند.

در آخر…

می‌توانید برای بهبود سبک زندگی و داشتن انرژی در زندگی حرفه‌ای‌تان از نیل پاتریک هریس، اپرا وینفری، تیلور سوییفت، میشل اوباما، ماریان الیوت و سایر کسانی که به عنوان نمونه در اینجا از آن‌ها سخن گفتیم، الگو بگیرید و از زمان استراحت خود به نحو احسنت استفاده کنید تا سالم و خوشحال باشید و تصمیم‌های عاقلانه بگیرید.

هر هفته شامل ۱۶۸ ساعت است. احتمالا شما ۴۰ ساعت از آن را در حال کار کردن هستید و ۱۲۸ ساعت وقت برای خوردن، خوابیدن، استراحت و انجام کارهایی دارید که می‌خواهید. چه کارهایی می‌خواهید انجام دهید؟

به نظر شما بهترین کار برای پر کردن ساعات غیرکاری چیست و چه کاری بهترین بازدهی را روی پیشرفت کاری و زندگی ما دارد؟ لطفا برای ما بنویسید :)

انتخاب شغل

روابط کاری : با همکاران بدجنس در محل کار چطور رفتار کنیم؟

روابط کاری

احتمالاً شما هم از این نوع کارکنان شناخت خوبی دارید: کسی که در حضور رئیس به گونه ای خاص رفتار می کند اما وقتی تنها هستید کاملاً به شخصیت دیگری بدل می شود. این موضوع خصوصاً وقتی ناامیدکننده ست که خودِ مدیر مانند فردی نابینا بوده و متوجه این رفتارها نشود! چه بسا ارتقا رتبه و مقام هم برای این شخص قائل شود. احتمالاً در چنین وضعیتی دوست دارید با صدای بلند فریاد بزنید و واقعیت همه چیز را درباره این همکارتان برملا سازید. اما قبل از هر کاری کمی زمان بگذارید و ببینید چرا این شخص رفتارِ این چنینی بروز می دهد؟ ببینید شما چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟

ابتدا، تشخیص دهید که انواع مختلف تناقض وجود دارد. در ادامه سه مورد از متداول ترین شان در روابط کاری معرفی می شود:

۱- دسته اول مهارت بالایی در صحبت کردن دارند و سرعت بیان آنها نیز سریع است. در قدم زدن هم سرعت دارند. این نوع از همکاران معمولاً وقتی رئیس در اتاق حاضر باشد داستان های زیادی برای گفتن دارند. با اینکه افکار بلندپایه ای دارند و به نظر می رسد که عمیقاً درگیرِ چیزی شده اند اما به هنگام مشارکت و عمل برملا می شوند. “در اینجا بوی فریبندگی و کلاه برداری و بی اساس بودن می آید. همه ی افراد با برنامه ای در دست، -برنامه ای ضروری که باید انجام دهند- از اتاق خارج می شوند. اما این شخص گویی هیچ کاری برای انجام ندارد!” -Karen Dillon -نویسنده بخش سیاست های دفتری در HBR

۲- این دسته از همکاران رفتاری بسیار دوستانه دارند و در روابط کاری اهل تصدیق و قدردانی می باشند. در واقع، این افراد همان چیزهایی که مردم دوست دارند بشنوند را به زبان می آورند اما در نهایت، ناگهان درمی یابید که باعث تضعیف شما می شود. Dillon این افراد را “همکار خوبِ جعلی” می نامد. به گفته ی Dillon، این همکار در حضور رئیس، از تلاش ها و عملکردهای شما تعریف کرده و شما را تحسین می کند اما در پشت صحنه ها، درمی یابید که به سراغ رئیس رفته و نگرانی هایش را ابراز کرده است. شما با در جریان قرار گرفتن از این موضوع به شدت شگفت زده می شوید زیرا انتظارات بیش تری از این فرد داشته اید!

۳- گروه سوم این همکاران، در حضور رئیس جذاب، دلربا و محترمند اما در غیاب رئیس، فردی گستاخ و بی اعتنا به همه چیز به شمار می روند. این شخص وقتی پیرامون افرادی قرار بگیرد که برای دستیابی به خواسته هایش کمک کنند، بهترین رفتارها را از خود بروز می دهد. به گفته ی پرفسور Wharton این افراد تمایل دارند زیردستان خود را تحت سلطه و کنترل خود قرار دهند. و بطور شگفت انگیزی توسط والامقامان خود مطیع، فرمانبردار و باحرمت می باشد. این افراد می خواهند توسط اسپانسورهای مالی موثر موردتحسین قرار بگیرند بنابراین ممکن است خارج از روند معمول، به تملق و چاپلوسی این افراد نیز بپردازند.

بی توجه به اینکه در روابط کاری با کدام نوع از این افراد سروکار دارید، مراحلی هست که می توانید با اجرای آن به مدیریت بهتر عکس العمل های تان در مقابل این شخص بپردازید.

ابتدا، درک کنید که این مسئله، ارتباطی با خودِ شما ندارد!

بطور شخصی به این موضوع نگاه نکنید! هر وقت با این رفتار روبرو شدید یک قدم به عقب برگردید و فقط به عنوان یک تماشاگر ببینید دقیقاً چه اتفاقی در روابط کاری رخ داده است. شاید خودتان را یک قربانی در بازی این فرد ببینید. اما در حقیقت، این موضوع بیش تر برمی گردد به عدم خودآگاهیِ همکار شما، ناامنی و یا تجربیات گذشته اش!

دوباره وارد بازی نشوید!

وقتی این رفتار را مشاهده کردید احتمالاً تمایل پیدا می کنید تا عدالت را برقرار کنید خصوصاً اگر این رفتار، مورد تشویق نیز قرار گرفته باشد! در این حالت، درگیر احساساتِ درونی خود می شویم و می گوییم “این عادلانه نیست! من خیلی سخت کار کردم و مدام تلاش کردم تا همکار خوبی برای دیگران باشم. چرا رئیس این را نمی بیند؟ “مهم نیست چه کاری انجام دهید اما با آتش بازی نکنید!

رفتار خودتخریبی از خود بروز ندهید. سعی نکنید شما هم باعث تضعیف این فرد شوید! در مقابل سایر همکاران، به وی ناسزا نگویید. با چشمان تان، او، سخنان و رفتارهایش را رصد نکنید، زیرا همه ی این اقدامات از جانب، خودِ شما را بد نشان می دهد.

بطور سازنده، با همکاران خود ادامه دهید!

قبل از اینکه بطور باز به این مشکل بپردازید با خودتان صادق باشید و ببینید: آیا این رفتار همکار شما، فقط آزاردهنده ست؟ یا روی توانایی تیم شما و به انجام رساندن کارها تاثیر می گذارد؟ اگر پاسخ تان دومی ست، و همین حالا قصدِ عمل کردن دارید بهتر است با همکار خود شروع کنید تا رئیس تان! تا حدممکن، بطور سازنده نزدیک شوید. همکارتان را در ملأعام قرار ندهید. در یک محل خصوصی مکالمه ای داشته باشید. نشان دهید که به دنبال درست کردنِ چیزی هستید نه دنبال جنگ و جدال! می توانید بگویید:

  • برای من روشن و واضح نیست که چطور اعضای تیم ما این برنامه را تقسیم کرده و بر آن غالب آمدند. می توانیم قبل از جلسه ی آینده، درباره ی این موضوع که چه کسی چه کاری انجام می دهد صحبت کنیم؟
  • من متوجه شدم که شما نگرانی هایی را درباره ی رویکردی که پیش گرفته ایم دارید. مایلم درباره ی آنها بشنوم. ممکن است دیدگاه های خود را به اشتراک بگذارید؟ دفعه ی بعدی، لطفا مستقیماً به خودِ من مراجعه کنید.
  • من درباره ی این حقیقت که “همه ی ما مشغول هستیم” حساس هستم. اجازه بدهید بدانم چه چیزی کمک می کند تا مطمئن شویم که تیم مان، توجه کامل به این مقوله دارد؟ دفعه ی آخری که باهم بودیم احساس کردم که شما ناامید، سرخورده و ناشکیبا هستید. مایلم که مطمئن شوم همه ی ما در یک وضعیت همکاری مشترک برای هم به سر می بریم.

در صورت لزوم، برای رئیس خود تشدید کنید!

اگر با همه ی اینها، تغییر قابل توجهی را حس نکردید و همواره معتقد بودید که رفتارهای وی روی کار تاثیر می گذارد با هدایت آن سمتِ رئیس، ادامه دهید. از خود بپرسید: آیا همه راه حل ها را برای اینکه در همینجا این مشکل را حل کنم، انجام داده ام؟ رابطه ی فعلی من با رئیسم چگونه است؟ چطور می توانم قالبی را برای این موضوع ایجاد کنم تا در آخر، به نظر نرسد که فقط قصد تخریب یا در رفتن از زیر کار حساب شود؟ بهترین زمان و بهترین رویکرد چیست؟

دقت کنید: طوری به نظر نرسید که گویی خودِ شما ایجادکننده ی مشکل هستید! نباید عصبانی، غیرقابل ملاحظه و شاکی به نظر برسید. باید تمرکز شما روی “کار” باشد. در این رویکرد، اهداف و مقاصد خود را آشکار و واضح مطرح کنید. سوال بپرسید. توضیح دهید. یک لحن خنثی (بدون جانبداری) و آرام را اساس کار خود بدانید.