پست‌ها

مراقب شخصیت دیجیتالی فرزندانمان باشیم

چگونه می­توان از کودکان در عصر دیجیتال محافظت کرد؟

در گذشته­ ای که چندان هم دور نیست، کودکان برای بازی و یا انجام تجربه­ های جدید خود، به دنبال هم سن و سال ­های خود می­­گشتند و به راحتی شاهد صحنه­ هایی بودیم که در آن کودکان در کوچه ­ها بازی می­کردند. این روزها دیگر کمتر در کوچه­ ها می­بینیم که کودکان در حال بازی باشند. رفتار کودکان امروزی به دلیل محیط متفاوتی که در آن قرار گرفته ­اند، دیگر به نوعی نیست که بزرگ­ترها را به یاد و خاطرات شیرین دوران کودکی بیندازد.

این روزها کودکان از همان چند ماهگی موبایل یا تبلتی را در دست دارند و با تصاویر جالب و صداهای هیجان انگیزی که از آن به گوش می­رسد، سرگرم هستند؛ دنیای دیجیتال مانند شمشیر دولبه است و استفاده کودکان از آن باید توسط خانواده­ ها کنترل و مدیریت شود. با فراگیر شدن استفاده از ابزارهای ارتباطی، چالش بزرگی که بسیاری از والدین با آن روبه‌رو هستند نحوه ورود فرزندانشان به دنیای دیجیتال است. امروزه پدر و مادرها با چالش بزرگی در رابطه با فرزندانشان روبه‌رو هستند؛ اینکه چگونه به فرزندانشان علم استفاده از رایانه و تلفن همراه را بیاموزند، چه برنامه ­هایی از نظر سنی برای کودکانشان مناسب است و چگونه از دیدن محتوای نامناسب و اعتیاد اینترنتی که در حال گسترش است جلوگیری کنند.

متاسفانه اکثر والدین فکر می­کنند که کار کردن با ابزارهای دیجیتالی نیاز به یک هوش خارق العاده دارد و وقتی که کودکشان می­تواند با تبحر با گجت­ های دیجیتالی آن­ ها کار کند به خوبی ابزارهای دیجیتالی اطرافش را تشخیص داده و از آن ­ها استفاده کند، دچار یک ذوق زدگی خاص می­شوند.

در موضوع ویژه هفته نامه بایت، به این مقوله پرداخته شده و روش هایی که تا به حال توسط کارشناسان و روانشناسان برای جلوگیری از وارد شدن آسیب به کودکان پیشنهاد شده است را مورد بررسی قرارداده است که چکیده ای از آن را برای شما گردآوری کرده ایم .

قدم­های اول کودک در جهان دیجیتال

کودکان زیر سه سال ادراک بی­نظیری نسبت به محیط پیرامون خود دارند. همه چیز به طور کامل برای آن­ ها تازگی دارد و تنها با یکبار تلاش برای یادگیری تکنولوژی می ­توانند آن را به طور عجیبی فراگیرند. آن­ها در همان ابتدای تولد با تکنولوژی شروع به تعامل می­کنند و تکنولوژی آنان را به سمت خود می­ کشد. اینگونه کودکان را که از نوپایی با تکنولوژی درگیر می­ شوند «کودکان تکنولوژی» می­ نامند.

در حالی که ممکن است خیلی از شما در سنین بالاتری با تکنولوژی آشنا شده و با آن خو گرفته ­اید. در این سن، کودک هنوز قادر به تایپ کردن، گشت و گذار در اینترنت یا نصب برنامه نیست. از یک طرف هم دنیای دیجیتال هیچ استفاده­ای برای کشف و تحقیق توسط کودکان نوپا ندارد.

البته شما باید در هر صورت مراقب فرزندان خود و رفتار آن­ها باشید، ممکن است به صورت اتفاقی به دستگاه شما و یا اطلاعات ذخیره شده آسیب بزنند. این توصیه­ ها توسط آزمایشگاه امنیت کسپرسکی برای والدینی منتشر شده است که دوست دارند کودکان خود در سنین خاص یعنی از بدو تولد تا 5 سالگی با ابزارهای دیجیتالی در ارتباط باشند:

در این سن، کودکان نه تنها عادت دارند که دستگاه را به طور تصادفی به زمین بیندازند، بلکه این هدف را با منظور انجام می ­دهند و این مقتضای سن آن­ها است. کاملا آشکار است که انگار بسیاری از والدین تهدیدات آن را به راحتی فراموش می ­کنند. یک کیف محافظ و یک محافظ برای صفحه نمایش تهیه کنید و سعی کنید تفریح کودک خود را با یک گوشی هوشمند و یا یک تبلتی که دسترسی آن تا حد امکان محدود شده است، آغاز کنید. بهترین مکان در هنگام بازی کودکان، قرار دادن آن­ها بر روی فرش نرم و یا تخت بزرگ است. برنامه­ ای به منظور جلوگیری از اجرای اپلیکیشن­ ها (بدون دسترسی قبلی) نصب کنید و آن را تا قبل از اینکه دستگاه را برای بازی به فرزندتان بدهید، اجرا کنید. حتی اگر کودک به طور اتفاقی کارتون در حال پخش را متوقف کند، فقط این اپلیکیشن در دسترس خواهد بود.

آیا کودک را به طور کامل محدود کنیم؟

هرگز از نشان دادن تبلت و یا گوشی هوشمند به کودکتان دریغ نکنید. زندگی آینده آن­ ها حول تکنولوژی در حال رشد خواهد بود. این یک شانس برای کودکتان خواهد بود، زیرا که این تکنولوژی یک جنبه عادی از زندگی روزمره است و بهتر است آن را از کودکی فراگیرد. البته افراط نکنید.

کودک نوپا باید درک کند که دستگاه یک اسباب بازی نیست، البته این تعریف به عهده پدر و مادر است و آن­ها در تفهیم این موضوع به فرزندان، نقش اصلی را ایفا می ­کنند. بهتر است از همین سن، صحبت کردن با کودکتان را آغاز کنید و به او یادآور شوید که نباید طولانی مدت مشغول بازی کردن و دیدن کارتون شود. یک بار تذکر برای کودک دو ساله کافی است تا نسبت به این موضوع محتاطانه رفتار کند و این تذکر باعث می­ شود کودکان در سنین بالاتر در این رابطه کمتر سرپیچی کنند. سعی کنید به فرزندتان بگویید که دستگاه قابل شکستن و خراب شدن است و باید با احتیاط از آن استفاده کرد.

آیا امکان اعتیاد به ابزارهای دیجیتال وجود دارد؟

  • هنگامی که دستگاه کودکتان را برای استفاده از بازی محدود کرده ­اید، برای او شرح دهید که که چرا زمان را محدود کرده­ اید و به او بگویید که دستگاه شما هم نیاز به استراحت دارد؛
  • برنامه ­های آموزشی و کتاب­ های تعاملی را به فرزندان خود معرفی کنید، استفاده از برنامه­ های آموزشی را با استفاده از تلفن­ های هوشمند به آنها بیاموزید. با یکدیگر از تلفن­ های هوشمند، تبلت و کامپیوتر استفاده کنید. هنگام بازی، به فرزندتان اجازه دهید جزئیات بازی را برای شما شرح دهد یا اینکه کتاب­های تعاملی را با یکدیگر مطالعه کنید. دستگاه جداگانه ­ای نباید برای فرزند در خانواده وجود داشته باشد. فقط از آن برای به عنوان یک کانال اضافی برای یک کار شخصی استفاده کنید.
  • پیشنهاد فعالیت­ های دیگری نیز در کنار بازی یا تماشای کارتون به فرزندانتان دهید. اینگونه فعالیت­ ها باعث اعتیاد می ­شود زیرا که کودک نمی ­داند فعالیت­ه ای دیگری هم برای سرگرمی ­اش وجود دارد. بهتر است که فرزند خود را برای پیدا کردن سایر فعالیت­ های فراگیر در سراسر دنیای دیجیتال، فعال کنید.

از تکنولوژی، بهترین استفاده را ببرید.

گوشی و تبلت تنها به این منظور طراحی نشده است که شما آن را دست کودک خود دهید تا با آن سرگرم شود. معمولا پدر و مادرها چند بازی برای کودک خود روی گجت ­ها نصب می­ کنند و آن را دست فرزندشان می ­دهند تا سرگرم شود.

شما می­ توانید با رفتار مناسبی که در این زمینه در پیش می­ گیرید، کلیه تاثیرات منفی که در این راستا وجود دارد و باعث کند شدن هوش فرزندتان می­ شود را به تاثیرات مثبت تبدیل کنید.

یکی از روش‌های موثر در تقویت هوش کودکان کتاب خواندن برای آن‌هاست. به این معنی که والدین باید برای کودکان خود کتاب‌ها را باصدای بلند بخوانند. این مورد هم در تقویت نیم‌کره چپ کودک موثر است و هم توانایی‌های کلامی وی را تقویت می‌کند.

به جای این که کودک خود را با بازی­ های نامناسب سرگرم کنید به او یاد دهید که چگونه می ­تواند از ابزاری که در اختیارش قرار می­گیرد به شکل مناسبی استفاده کند. بدون شک کتاب­ های تعاملی تاثیر بسیار بهتری از کتاب­های معمولی که ما دوران کودکی خود را با آن­ها گذراندیم، دارند. اکنون که علم پیشرفت کرده و تکنولوژی اطراف ما را احاطه کرده است، بهتر است که شما هم از این شرایط عالی­ترین نوع بهره­ای که ممکن است را ببرید.

کودک را به حال خودش رها نکنید.

کودکان چه از نظر نیازهای مادی و چه از نظر نیازهای روانی و عاطفی ای که دارند نیازمند توجه کامل هستند. از این جهت می‌توان گفت توجه درست و کامل به کودک می‌تواند تمامی این نیازها را پوشش دهد. در فضای مجازی، توجه به کودک از یک شخصیت حقیقی که ارتباط عاطفی با کودک دارد به شخصیتی مجازی تبدیل می‌شود که کودک توانایی درک مختصات آن را ندارد.

علاوه بر این‌ کودک نیاز به لمس محبت و شناسایی منبع آن دارد که دریافت این مهم در فضای مجازی امکان پذیر نیست؛از سوی دیگر، معمولا وقتی کودکان در فضای مجازی بوده یا مشغول بازی های موبایلی هستند، خانواده‌ها از آن‌ها فارغ شده و از توجه به آن‌ها در این شرایط باز می مانند و بیشتر درگیر کارهای عقب افتاده خود می­ شوند. به علاوه‌، به دلیل این‌که امکان دسترسی آزاد به هرگونه اطلاعاتی در فضای مجازی وجود دارد، آزادی کامل کودکان در استفاده از فضای مجازی ممکن است دو نتیجه‌ را در پی داشته باشد:

نخست این‌که دسترسی کودک به محتواهای غیراخلاقی در فضای مجازی راحت‌تر شده و به این واسطه امنیت اخلاقی کودک دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شود و دوم این‌که به دلیل یافتن اطلاعات گوناگون در حوزه‌های مختلف، ممکن است والدین مرجعیت فکری ای که بر کودک دارند، را از دست بدهند.

 

کودکان در دنیای دیجیتال

کودکان در دنیای دیجیتال

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این موضوع می‌تواند زمینه نامناسبی باشد برای دوران نوجوانی و بلوغ کودکان که گروه‌ های هم‌سالان نقش مهمی در شکل دهی به گرایشات کودکان دارند؛ به این معنی که اگر خانواده به صورت کامل مرجعیت خود را از دست بدهد، هم نقشش در تعیین ترجیحات کودک کم رنگ می‌شود و هم کنترل کودک و راهنمایی وی به مراتب کاری دشوارتر خواهد شد. بنابراین به نظر می رسد داشتن حدی میانه در خصوص استفاده‌ی کودک از فضای مجازی و بازی‌های موبایلی و همین‌طور حفظ توجه به کودک –هنگامی که در این محیط ها حضور دارد- می‌تواند مفید و موثر واقع شود.

به نظر می‌رسد در زمینه تقویت رشد کودکان به فضای مجازی باید به عنوان نوعی «ابزار» نگریسته شود. به این معنی که والدین، کارهایی را که توسط متخصصان روان‌شناسی کودکان تاکید و تایید می‌شود، انجام دهند و از فضای مجازی به عنوان ابزار و وسیله‌ای که می‌تواند در این راستا کمک های بزرگی به آن ها کند، استفاده کنند. در واقع باید به فضای مجازی به عنوان فضایی مکمل برای تربیت و رشد قوای ذهنی کودک نگاه کرد و نه به عنوان فضایی که می توان تمامی اطلاعات را از آن به دست آورد، نیازهای کودک را به واسطه آن مرتفع کرد و امکان ارتباط مثبت و موثر را در کودک تقویت کرد.

چطور به عنوان کارآموز برنامه‌ نویسی استخدام شویم؟

به عنوان یک فعال در زمینه مهندسی نرم‌افزار، یا به عنوان فردی که تازه فارغ التحیل شده است، یا به عنوان فردی که به برنامه‌نویسی علاقه دارد، همیشه برای شروع کار باید خاک خورد! اما چطور؟ در پست زیر به بررسی روند استخدام شدن به عنوان کارآموز برنامه‌نویسی می‌پردازیم. مسیر خود را مشخص کنید! یک […]

فرهنگ سازمانی چیست ؟ نقش آن در شرکت ها چگونه است؟ (۱)

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی به اعتقادات، باورها و رفتارهایی اشاره دارد که تعامل کارکنان و مدیران شرکت را تعیین کرده و معاملات و سایر فعالیت های بیرونی سازمان را مدیریت می کند. مدت زمان زیادی نیست که داشتن فرهنگ سازمانی بسیار خوب هم مانند حقوق ماهیانه و تسهیلات شغل به یک گزینه برای کارکنان بدل شده است. در واقع، فرهنگ سازمانی هم به همراه سایر مزایای مشاغل، موردانتظار و قابل پیش بینی بود.

فرهنگ سازمانی که یک شرکت داراست لزوماً برای یک سازمان دیگر نتیجه نمی دهد. اما می توان از شرکت هایی که از فرهنگ سازمانی درست و مناسب برخوردارند چیزهای زیادی آموخت و سپس برای ایجاد فرهنگ سازمانی کسب و کار خود اقدام کرد. پس با ما همراه باشید تا نگاهی بیندازیم به شرکت هایی که از فرهنگ سازمانی جالب و خوبی برخوردارند. امروز به ۳ مورد از این شرکت ها می پردازیم. امیدوارم مفید واقع شود.

۱- Zappos

Zappos تقریباً یکی از مشهورترین ها در فرهنگ سازمانی است که فروش آنلاین کفش را نیز به عهده دارد. فرهنگ این سازمان چگونه است؟

با مصاحبه ی فرهنگی مناسب آغاز می شود که نیمی از آن، زمانی ست که داوطلب استخدام شود. به کارکنان جدیدی که بعد از یک هفته ی اول آموزشی قصد خروج از شغل را داشته باشند ۲٫۰۰۰ دلار پیشنهاد می شود. ۱۰ ارزش اصلی شرکت برای هر یک از اعضای تیم القا شده و توسط آنان پذیرفته شده است. بهترشدن وضعیت کارکنان بخاطر کارمندانی ست که تست مهارت های شان را سپری کرده اند و قابلیت های افزایش یافته ی خود را به نمایش می گذارند. بخش هایی از بودجه برای ارتقای فرهنگ و تیم سازی کارکنان اختصاص داده می شود.

مزایا بعلاوه ی محل کار خوب که مفرح باشد و مشتریان راضی و خشنودی را ایجاد کند همه از فرهنگ های سازمان Zappos می باشد. زمانی که فرهنگ سازمان به درستی ایجاد شود خدمات مشتری و برند بسیار عالی رخ خواهد داد.

۲- Warby Parker

Warby Parkr شرکتی ست که از سال ۲۰۱۰ ساخت و فروش عینک را به عهده دارد. عینک ها توسط خود شرکت طراحی شده و مستقیم و بدون واسطه به مشتریان با قیمت های کم و مناسب فروخته می شوند. یکی از دلایلی که این شرکت به چنین سطحی از موفقیت رسیده این است که کاملاً به فرهنگ اختصاص یافته است. جلودار این شرکت، داشتن یک فرهنگ سازمانی مثبت و تنظیم کردن برنامه ها و رویدادهای مفرح و مثبت می باشد.

شرکت کاملاً به این موضوع آگاه است که داشتن یک رویداد و برنامه ی در آینده ای نزدیک، (در جریان) کل اعضای تیم را آماده نگه می دارد. چیزی در آینده وجود دارد که همه به آن چشم بسته اند که تمامی این اتفاقات هم نشان می دهد که اعضای تیم در کنار هم به خوبی مشغولند و به صورت رندومی به کمک کردن در مراحل خاص می شتابند.

۳- توییتر

کارکنان شرکت توییتر، همواره از فرهنگ سازمانی که دارند سخن می گویند. تیم-محور بودن، برگزاری جلسات در اتاق هایی با محیط باز و داشتن همکارانی که اساس کار آنها دوستی بوده از جمله مواردی ست که در شرکت توییتر وجود دارد.

کارکنان توییتر، انتظار غذاهای رایگان در مقر سان فرانسیسکو را به همراه کلاس های یوگا و تعطیلات نامحدود برای برخی از آنان دارند. امثال اینگونه تسهیلات و مزایاها در دنیای استارتاپی آنچنان هم که باید جذاب و فوق العاده نیستند. پس چه چیزی آنها را در شرکت توییتر مجزا می کند؟

کارکنان نمی توانند از عشق و علاقه ای که به هنگام کار کردن با سایر همکاران باهوش دارند سخن نگویند! آنها از اینکه قسمتی از شرکت هستند خوشحالند و دلداده ی انجام کارهایی هستند موضوعات مهم و به روز دنیا را فراهم می کند. احساس مشترکی که در آنها وجود دارد این است که اجازه نمی دهند جایی را قبل از به اتمام رسانیدن آن کار ترک کنند.

چگونه با فرهنگ سازمانی شرکت جدید تطبیق پیدا کنیم

تجاربی که در گذشته داشته‌اید، دلیل استخدام در شرکت جدید هستند اما چگونگی عمل کردن به فرهنگ سازمانی شرکت جدید موفقیت آینده را تضمین می‌کند.

هر شرکتی فرهنگ سازمانی خودش را دارد و زمانی که کارمندی به تازگی در آن استخدام می‌شود زمان کمی دارد تا با آن آشنا شود و تطبیق پیدا کند. بسیاری از افراد تازه وارد نمی‌توانند تمام توانایی‌های خود را در محیط کار نشان دهند زیرا نمی‌توانند با فرهنگ سازمانی شرکت ارتباط برقرار کنند. اغلب سازمان‌ها و شرکت‌ها در مورد این مسائل با افراد تازه وارد صحبت نمی‌کنند و افراد تازه وارد نیز فرصتی برای انجام این کار پیدا نمی‌کنند زیرا تمام تمرکز خود را روی کار و جلب رضایت رئیس جدید می‌گذارند. اما فراموش نکنید که درک فرهنگ سازمانی شرکت نقش پررنگی را در موفقیت ایفا می‌کند. توجه به کارهای دیگران کافی نیست و اگر می‌خواهید در محیط کار جدید موثر واقع شوید باید روی نحوه‌ی کار همکاران خود تمرکز کنید. در ادامه‌ی این مقاله‌ی به بررسی پنج بعد از فرهنگ سازمانی شرکت می‌پردازیم که تأثیر زیادی روی عملکرد فرد در محیط جدید می‌گذارند.

1- روابط

مواردی مانند اهمیت شرکت روی روابط کارمندان، ارزشی که برای همکاری قائل هستند و تعداد جلسات حضوری برای تصمیم‌گیری و انجام کارها در هر شرکتی متفاوت است. در برخی شرکت‌ها ملاقات‌های حضوری تنها راه برقراری ارتباط با سایر کارمندان است درحالی‌که در سایر شرکت‌ها افراد از طریق ایمیل، چت و کنفرانس‌های ویدئویی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین بهتر است بعد از ورود به شرکت از افراد باتجربه‌تر سوال بپرسید و ببینید چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. به‌عنوان مثال آیا لازم است پیش از درخواست کمک از دیگران برای انجام پروژه با آن‌ها ارتباط برقرار کرده باشید؟ یا تنها کافی است لیستی از کارهایی که باید انجام شوند را به آن‌ها ایمیل بزنید؟

به نحوه‌ی تصمیم‌گیری و انجام شدن کارها توسط دیگران توجه کنید. ببینید آیا این افراد زمان زیادی برای برگزاری جلسات صرف می‌کنند یا اغلب اوقات پشت میزشان نشسته‌اند یا از خانه کار می‌کنند؟ آیا دیگران برخورد خوبی با شما دارند و می‌خواهند در جلسات حضور داشته باشید یا اغلب اوقات قرار ملاقات‌ها را کنسل می‌کنند. در این صورت بهتر است از افراد حرفه‌ای‌تر در مورد این موضوع مشورت بگیرید.

2- ارتباطات

زمانی که کار جدیدی را آغاز می‌کنید، به این دقت کنید که سایر کارمندان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. آیا برای هر موضوعی جلسه‌ی رسمی تشکیل می‌دهند و با آمادگی کامل در آن حضور پیدا می‌کنند؛ یا به صورت دوستانه و تنها با یک فایل داکیومنت با یکدیگر صحبت می‌کنند. اگر رئیستان از شما می‌خواهد در جلسات حضور پیدا کنید از او بپرسید چه انتظاراتی از شما دارد. سایر همکاران و اعضای تیم نیز منبع خوبی برای افزایش اطلاعات در این زمینه هستند.

در برخی شرکت‌ها سلسله مراتب افراد براساس موقعیت شغلی دسته‌بندی می‌شود و قوانین مشخصی برای ارتباط با مدیران وجود دارد. به‌عنوان مثال برای صحبت کردن با مدیر یک بخش شاید لازم باشد ابتدا مشکل خود را با افراد سطح پایین‌‌تر مطرح کنید تا درنهایت بتوانید جلسه‌ای با مدیر بخش مورد نظر داشته باشید. درحالی‌که در برخی دیگر از شرکت‌ها شاید نیازی به انجام این کار نباشد و کارمندان به راحتی بتوانند با فرستادن ایمیل با شخص مورد نظر صحبت کنند. بنابراین بهتر است برای جلوگیری از هرگونه سوءتفاهم این موضوع را با کارمندان باتجربه‌تر مطرح کنید و از آن‌ها کمک بگیرید.

یکی دیگر از موضوعاتی که باید به آن توجه داشته باشید این است که ببینید اطلاعات چگونه در شرکت ارائه می‌شوند. به‌عنوان مثال برای صحبت در جلسات آیا لازم است فایل پاورپوینت تهیه کنید و به صورت رسمی ارائه دهید یا نیازی به این کار نیست و جلسات به صورت طوفان فکری برای مطرح کردن ایده‌های جدید و تصمیم‌گیری برگزار می‌شوند. برخی شرکت‌ها از کارمندان خود توقع دارند فایل ۵۰ صفحه‌ای همراه با توضیحات و تحلیل‌های کامل ارائه دهند درحالی‌که در برخی شرکت‌ها، فرستادن یک ایمیل و تهیه‌ی یک لیست شماره‌دار کفایت می‌کند. احترام گذاشتن به قوانین شرکت بسیار مهم است. بنابراین بهتر است هر کاری را با آمادگی قبلی و احترام کامل به قوانین شرکت انجام دهید. مطمئنا در ابتدای کار نواقصی وجود خواهند داشت اما مهم این است که نهایت تلاش خود را انجام داده باشید.

3- تصمیم‌گیری

هر شرکتی به نحوی متفاوت در مورد مسائل مختلف تصمیم‌گیری می‌کند. برخی شرکت‌ها تصمیم‌های خود را در جلسات رسمی اتخاذ می‌کنند درحالی‌که برخی شرکت‌ها تصمیم‌های خود را به صورت آفلاین نهایی می‌کنند. حتی در شرکت‌هایی که جلسات رسمی برگزار می‌شود ممکن است تصمیم‌های نهایی هنگام صرف قهوه موقع استراحت یا هنگام صرف ناهار گرفته شوند. اگر می‌بینید موضوعاتی که در جلسه مطرح می‌شوند متفاوت از تصمیم نهایی اتخاذ شده هستند یعنی اتفاقات دیگری در پشت صحنه در جریان است که باید از آن‌ها مطلع باشید. به‌عنوان مثال تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری روی محصول جدید ممکن است در یک جلسه‌ی رسمی و با حضور تمام مدیران مطرح شود؛ اما تصمیم نهایی تنها به دو مدیر ارشد بستگی داشته باشد و بدون نظر مثبت آن‌ها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

بنابراین اگر می‌خواهید ایده‌‌ی جدیدی را مطرح کنید بهتر است صدای خود را به گوش آن دو مدیر اصلی برسانید و نظر مثبت آن‌ها را جلب کنید. گاهی اوقات ممکن است در جلسه‌ی برگزار شده همه با نظر و ایده‌ی شما موافق باشند اما زمانی که از جلسه خارج می‌شوند نظر دیگری پیدا کنند. در این شرایط نیز بهتر است بعد از اتمام جلسه به صورت خصوصی با آن‌ها صحبت کنید و مطمئن شوید که نظر نهایی‌شان تغییری نخواهد کرد.

یکی دیگر از جنبه‌های تصمیم‌گیری این است که ببینید آیا فرهنگ سازمانی شرکت روی عمل کردن تعصب دارد یا به تجزیه‌وتحلیل و بررسی عواقب اهمیت بیشتری می‌دهد. در شرکت‌هایی که تعصب بیشتری رو عمل کردن دارند زمان و توجه محدودیت بیشتری دارند و تصمیم‌ها سریع گرفته می‌شوند. اگر در چنین شرکتی کار می‌کنید، باید موقعیت خود را به طور کامل برای کارمندان کلیدی شرکت توضیح دهید و اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری را در اختیار آن‌ها قرار دهید. اما شرکت‌های مبتنی بر تجزیه‌وتحلیل زمان بیشتری را روی بررسی مدل‌ها و استراتژی‌ها سپری می‌کنند. پس بهتر است شما نیز روی موضوع مورد نظر تحقیق کنید و تمام جنبه‌های آن را مورد بررسی قرار دهید. منابع معتبر داشته باشید و با آمادگی کامل در جلسات حضور پیدا کنید.

4- دیدگاه فردی در مقابل دیدگاه گروهی

رویکرد اصلی برخی شرکت‌ها به این صورت است که محصولات نهایی نتیجه‌ی کار فردی هر یک از کارمندان شرکت هستند. درصورتی‌که در سایر شرکت‌ها روی انجام کار به صورت تیمی تمرکز می‌شود. اگر شرکت مورد نظر رویکرد عملکرد فردی داشته باشد روحیه‌ی «ذهنیت قهرمان» در میان کارمندان آن جا خواهد افتاد و افرادی که شخصیت جاه‌طلب دارند، موفق‌تر خواهند بود. در این شرکت‌ها پاداش‌ها به صورت فردی در نظر گرفته می‌شوند و اعتبار افراد براساس کارهای فردی‌شان سنجیده می‌شود.

شرکت‌هایی که رویکرد کار تیمی دارند معمولا ریسک‌پذیری کمتری دارند و پاداش انجام کارها میان تمام اعضای تیم تقسیم می‌شود. در چنین محیط‌هایی اهداف و نتایج توسط تمام اعضای تیم مشخص می‌شوند و فعالیت کردن به صورت فردی سخت است. اگر فرد بلندپروازی هستید که کار کردن به صورت فردی را ترجیح می‌دهید ممکن است در چنین محیط کاری نتوانید به جایگاه مورد نظر خود دست پیدا کنید.

برای اینکه ببینید عملکرد شرکت به چه صورت است دقت کنید که در جلسات کاری جملات با چه ضمیری استفاده می‌شوند. اگر دیگران در مورد دستاوردهای گروهی صحبت می‌کنند استفاده از ضمیر «من» نشان می‌دهد علاقه‌ای به کار کردن در تیم ندارید. پس اگر واقعا می‌خواهید در محیط کاری خود پیشرفت کنید بهتر است ضمایر را با دقت‌تر انتخاب کنید.

5- گرایش به تغییر کردن

یکی دیگر از عوامل فرهنگی که می‌تواند تأثیر عمیقی بر وضعیت و نفوذ شما داشته باشد گرایش به تغییر کردن است. بسیاری از شرکت‌ها تمایلی به تغییر ندارند و در برابر آن مقاومت می‌کنند. در مقابل رهبران با استعدادی زیادی وجود دارند که به آن‌ها گفته شده باید از همه‌ی تغییرات استقبال کنند و این موضوع در نهایت به شکست آن‌ها منجر می‌شود. داشتن اطلاعات ناقص در مورد چگونگی تغییر و نحوه‌ی ساختارشکنی در بازار و نساختن روابط مورد نیاز برای حمایت از تصمیم‌های کلیدی از جمله دلایل اصلی شکست هستند. این افراد مشاوره‌ی درستی دریافت نکرده‌اند و مرزهای فرهنگی که باید به آن توجه کنند را نادیده گرفته‌اند. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد هر تغییری بهتر است ببنید در هر فرهنگ چه موضوعاتی را می‌توانید به چالش بکشید و سپس ببینید چگونه باید این کار را انجام دهید. پیش از عملی کردن هر تصمیمی ببینید آیا می‌توانید تغییرات اساسی اعمال کنید یا باید مطابق قوانین و دستور کار فعلی شرکت پیش بروید. مطمئنا هیچ شخصی پاسخ این سوال را نخواهد داد. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که نظر دیگران را در مورد پیشنهادهایی که می‌دهید بررسی کنید. ایده‌هایی که دارید را با چند همکار قابل اعتماد مطرح کنید و از آن‌ها بپرسید به نظرشان دیگران چه نظری بابت این موضوع خواهند داشت. بنابراین پیش از مطرح کردن ایده‌ی خود متوجه می‌شوید چه افرادی با آن موافق و چه افرادی مخالف خواهند بود.

مهم‌ترین نکته‌ای که هنگام ورود به یک شرکت جدید باید به یاد داشته باشید این است که دستاوردهای پیشین نباید به شما اجازه دهند که خارج از چهارچوب فرهنگ سازمانی شرکت عمل کنید. اغلب سازمان‌ها شما را به واسطه‌ی تجاربی که در گذشته داشته‌اید استخدام می‌کنند اما موفقیت آینده‌ی شما به رفتار فعلی‌تان وابسته است. اینکه تا چه اندازه فرهنگ شرکتی که در آن فعالیت می‌کنید را درک کرده‌اید و تا چه اندازه به آن احترام می‌گذارید.

عادت‌های ساده که بهره وری را افزایش می‌دهند

کار هوشمندانه به این معنا است که وظایف میان افراد متخصص تقسیم شوند؛ کاری که با عادت‌ها و تفکر انتقادی همراه است و زمان و انرژی کمتری می‌برد.

هدف از انجام کار هوشمندانه این است که با انجام کار کمتر و آسان‌تر، نتیجه‌ی بهتری گرفت و با سرعت بیشتری به سمت هدف حرکت کرد. درواقع باید بتوان راه‌های مؤثرتری برای انجام کارها پیدا کرد. به‌عنوان مثال به جای استخدام ۱۰ مرد برای حمل یک سنگ بزرگ می‌توان ۱۰ چرخ ساخت و یک نفر را استخدام کرد تا کار را انجام دهد. کلید کار هوشمندانه، پیدا کردن راه‌ حل‌ خلاقانه برای انجام امور و جلوگیری از کار سخت است. تعداد زیادی از مردم به دلیل عدم انجام کار هوشمندانه مجبور می‌شوند ساعات زیادی کار کنند. عرق کردن، استرس داشتن و فکر زیاد نشانه‌هایی از این هستند که یک فرد کار خود را به‌خوبی انجام می‌دهد. این موضوع گاهی اوقات درست و گاهی اوقات دقیقا برعکس است. یعنی این موارد نشان‌دهنده‌ی این هستند که راه سخت را انتخاب کرده‌اید و همه‌ی کارها را خودتان به‌تنهایی انجام می‌دهید.

همه‌ی رهبران، فرماندهان و هدایت‌کنندگان یک گروه موسیقی کار مشابهی انجام می‌دهند. آن‌ها هیچ کاری را به‌تنهایی انجام نمی‌دهند؛ بلکه یک تیم را هدایت می‌کنند. افرادی که یک گروه موسیقی را هدایت می‌کنند خودشان لزوما نوازنده‌های خوبی نیستند؛ اما می‌دانند که چه کاری باید انجام شود و چه فردی بهترین نیرو برای انجام آن کار است. بنابراین زمانی که یک ویولونیست از وضعیت موجود شکایت می‌کند و توقع دارد به دلیل مهارتش وظیفه‌ی رهبری تیم به او سپرده شود، رهبر تیم می‌گوید: «این من هستم که موقعیت‌های خوب را فراهم می‌کنم و به تو فرصت می‌دهم که بهترین توانایی خود را به نمایش بگذاری.»

برای انجام کار هوشمندانه پیش از هر اقدامی باید بدانید که چه چیزهایی نمی‌دانید. از این شرایط استقبال کنید و بگویید: «من مهارت انجام این کار را ندارم و بهتر است شخص دیگری به جای من این کار را انجام دهد». شما باید بدانید که چه حداقل‌هایی برای انجام یک کار نیاز هستند اما خودتان را در هر زمینه‌ای خبره ندانید و فکر نکنید که بدون کمک شخص دیگری می‌توانید کارها را به تنهایی انجام دهید. با داشتن چنین طرز تفکری به هیچ جا نخواهید رسید. بعد از گذشت مدتی می‌بینید که تنها در شرکت نشسته‌اید و وظایف دیگران را نیز انجام می‌دهید؛ زیرا به جای اینکه شاهد جنگل باشید، روی درخت‌ها تمرکز کرده‌اید. اگر احساس می‌کنید حاکم مطلق کار، اهداف و فعالیت‌های زندگی هستید، موارد زیر به شما کمک می‌کنند که به جای سخت کار کردن هوشمندانه کار کنید.

۱- کارها را به دیگران محول کنید

محول کردن کارها به دیگران، یکی از تأثیرگذارترین راه‌ها برای بهتر و سریع‌تر انجام دادن امور است. به جای اینکه تلاش کنید تمام کارها را خودتان انجام دهید، وظایف را بین دیگران تقسیم کنید. تصور کنید می‌خواهید ۱۰ جعبه را به‌تنهایی جابه‌جا کنید، چه مقدار زمان و انرژی برای انجام آن باید صرف کنید. حال تصور کنید ۹ نفر دیگر برای کمک‌رسانی حاضر هستند درنتیجه کارها بسیار آسان‌تر از قبل انجام خواهد شد. در دنیای کسب‌و‌کار نیز به این همین صورت است و موفقیت محصول از مدیریت دقیق لحظه‌ها ناشی می‌شود. بنابراین محول کردن کارها یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین راه حل‌ها است.

۲- نمونه‌های اولیه تولید و از آن‌ها استفاده کنید

به جای اینکه هر بار همه چیز را از ابتدا آغاز کنید، به کارهای قبلی خود بازگردید و از آن‌ها استفاده کنید. بهرهوری یعنی کاری را یک بار انجام دهید و بیشتر از یک بار به آن مراجعه کنید. هرقدر تعداد دفعات مراجعه بیشتر شود، هزینه‌ی تولید نیز بیشتر کاهش پیدا می‌کند؛ زیرا کارهای زیادی در پشت صحنه در جریان هستند. اگر محصولی به ارزش ۱۰ دلار را در عرض یک ساعت تولید کنید، باید ۱۰ محصول بفروشید تا زمانی که صرف کرده‌اید جبران شود. با این حال اگر ۵۰ محصول بفروشید یعنی صد دلار روی زمان خود سرمایه‌گذاری کرده‌اید و برگشت ۵۰۰ دلاری داشته‌اید، یعنی سرمایه‌ی شما چندین برابر شده است و این مقدار معادل پنج ساعت کار است. این مثال یک نمونه‌ی واضح از یک بار تولید کردن و استفاده‌ی مجدد است. این موضوع در مورد بسیاری از امور صدق می‌کند و این به شما بستگی دارد که بخواهید برای گرفتن نتیجه‌ی مشابه یک ساعت یا پنج ساعت کار کنید.

۳- کار خود را تقسیم کنید

داشتن لیست کاری متشکل از ۵۰ کار به هیچ عنوان خوشایند نیست و بدترین قسمت آن این است که باید دائما برای انجام کارهای مختلف طرز فکر خود را تغییر دهید زیرا ممکن است یک کار به خلاقیت احتیاج داشته باشد و کار دیگر در مورد تحلیل کردن موضوع جدیدی باشد. پریدن از یک کار و رفتن سراغ کار دیگر، زمان و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت. لیست انجام کار خود را از نظر موضوع دسته‌بندی کنید و کارهای مشابه را در هر دسته قرار دهید. به‌عنوان مثال کارهای مالی را در یک دسته و کارهای خلاقانه را در دسته‌ی دیگر قرار دهید. این کار کمک می‌کند که بهره‌وری بیشتری داشته باشید.

۴- از قبل برنامه‌ریزی کنید

یکی دیگر از رمزهای موفقیت این است که بدانید قبل از به پایان رسیدن روز باید چه کارهایی را کامل انجام دهید. مطمئنا اگر پیش از وارد شدن به محل کار بدانید که تا پایان ساعات کاری باید چه کارهایی انجام دهید، برنامه‌ریزی دقیق‌تری خواهید داشت. اگر بتوانید قبل از آغاز روز، هفته، ماه یا حتی سال برنامه‌ریزی کنید و ببینید که می‌خواهید در این مدت کجا بروید و به چه اهدافی برسید، درک بهتری از مسیر خواهید داشت و آسان‌تر به مقصد می‌رسید. این کار نوشتن لیست انجام کار را راحت‌تر می‌کند و معنی بیشتری به کارها می‌دهد. زمان خود را تنها برای اینکه نشان دهید سرتان شلوغ است سپری نکنید. زمان خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنید که بدانید شما را به اهداف نزدیک‌تر می‌کند و در آینده بیشترین برگشت را خواهد داشت.

۵- از نیروهای متخصص کمک بگیرید

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که پیش از رسیدن به راه حل خلاقانه برای حل مسائل باید بدانید این است که ما پاسخ تمام پرسش‌ها را نداریم. دانش عمیق و تخصصی یک مهارت کمیاب است. به همین دلیل است که در یک شرکت بزرگ افراد متخصصی برای هر بخش استخدام می‌شوند. ایده‌آل‌ترین حالت ممکن این است که برای هر قسمت افراد متخصص در نظر گرفته شوند و پروژه‌ها را با توجه به مهارت‌هایی که دارند هدایت کنند.

منبع: زومیت

آموزه های کارآفرینی غیرمنتظره از آلبرت انیشتین

آموزه های کارآفرینی

با مطالعه فراز و نشیب زندگی و کار دانشمندان بزرگ آموزه های کارآفرینی بسیاری را می توان بدست آورد. همچنین از نقل قول ها و صحبت های آنها می توان برای یافتن مسیر درست استفاده کرد. چرا که این حرف ها برگرفته از چندین سال تجربه و تلاش آنهاست. برخی از این نقل قول ها را در ادامه ذکر می کنیم.

به گفته سامنر ردستون، موفقیت از موفقیت ایجاد نمی شود. بلکه از شکست ایجاد می شود. از ناامیدی ایجاد می شود. و گاهی اوقات در فاجعه ایجاد می شود.

توماس ادیسون نیز گزارش مشابهی از موفقیت را با نقل قول معروفش ارائه می کند: من هزار بار شکست نخوردم، بلکه لامپ نور اختراعی با یک هزار مرحله بود.

به هر حال، بزرگترین اختراعات جهان، اغلب با تهدیدات وحشتناک تری همراه است. همین حرف ها را می توان برای آلبرت انیشتین، که نام خانوادگی او مترادف با نابغه شده است، گفت. برای بسیاری، انیشتین بزرگترین دانشمندی است که تاکنون زندگی کرده است. اما مجموعه ی منحصر به فردی از نامه ها و مقالات آلبرت انیشتین، که سابقه مبارزه و شکست او را به ما نشان می دهد، بیانگر اینست که او نیز انسانی بوده همانند همه انسانها و تنها با کار خستگی ناپذیر به موفقیت های بزرگ دست یافته است. بر اساس چنین متونی، در اینجا پنج مورد از آموزه های کارآفرینی وجود دارد که هر کسی می تواند از آلبرت انیشتین یاد بگیرد.

۱. حتی نوابغ هم گاهی اوقات اشتباه می کنند

فقط به این دلیل که انیشتین یک نابغه در نظر گرفته می شود، نمی توان گفت که او همیشه درست فکر می کرده است. بهترین مثال از این می تواند تأثیر مرکزی نظریه کوانتومی باشد، که می گوید جهان براساس احتمالات است نه مطلق ها. انیشتین به دلیل باور به جبر سالهای درازی با این نظریه مخالفت کرد، که در بحثهای معروف انیشتین دیده می شود، جایی که انیشتین اظهار داشت: “من به هر حال معتقدم خدا تاس نمی ریزد”، و بوهر هوشمندانه پاسخ داد که “انیشتین، از تعیین تکلیف کردن برای خدا دست بکش”.

۲. مطالعه به نفع شماست

مطالعه یکی از بهترین آموزه های کارآفرینی است. مطمئنا، شما می توانید هر کتابی را بخوانید، اما زمانی که کسی کتاب مناسب را در زمان مناسب بخوانید، تاثیر عمیقی بر چشم انداز زندگیش خواهد داشت. بنابراین، چه کتاب هایی ممکن است انیشتین را که یکی از بزرگترین نابغه هایی است که تا به حال به دنیا آمده، سرگرم کند؟ یکی از چنین متونی، رساله طبیعت بشر توسط دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی بود.

انیشتین در یکی از نامه هایش اعتراف کرد که خواندن آن رساله به او کمک کرد تا تئوری مشهور خود را درباره نسبیت خاص تدوین کند. این چیزی است که خواندن می تواند برای شما انجام دهد؛ مطالعه می تواند به شما در تهیه ایده های جدید با خواندن درباره نتایج، اقدامات و تجربیات دیگران کمک کند.

برای مطالعه بیشتر:

درس های کارآفرینی که هرگز در دانشگاه یاد نگرفتیم!

درس های کارآفرینی شگفت انگیز از کارآفرینان موفق آفریقایی

درس های کارآفرینی از جوان ۲۶ ساله

۳. با چالش روبرو شوید

روبرو شدن با چالش یکی از بزرگترین آموزه های کارآفرینی است که می توان از انیشتین آموخت. یکی از ویژگی های تعریف کننده انیشتین، توانایی او در طراحی مفاهیم پیچیده علمی با تجسم سناریوهای فوق العاده اما بالقوه واقعی بود. آلبرت انیشتن به دلیل اهداف خود نه تنها با چالش های زیادی روبرو می شد بلکه بارها شکست می خورد اما این حوادث موجب نمی شد او از چالش و مشکلات بترسد و هدف خود را رها کند.

پیش از اینکه پست هایش توسط جامعه علمی به طور گسترده پذیرفته شود، انیشتین چندین دهه را صرف تحقیق و دفاع از کار خود کرده است. و هنگامی که نظریه های خاص و عمومی نسبیت او ثابت شد، انیشتین توقف نکرد و به دنبال چالش های اضافی و سخت تر بوداستقبال از چالش یکی از آموزه های کارآفرینی است.

به عنوان هدف نهایی زندگیش، انیشتین امیدوار بود که نیروهای الکترومغناطیس و گرانش را در یک چارچوب نظری متحد کند، که همچنین نظریه مکانیک کوانتوم را شامل شود. این تلاش تبدیل به یک سری بن بست شد. و هنوز دست نیافته باقی مانده است. و به عنوان یادآور  نبوغ و جاه طلبی انیشتین از آن یاد می شود. اگر یک سمبل و تمثال کارآفرینی علمی وجود داشته باشد، آن آلبرت انیشتین است.

۴. نقاط ضعف خود را به نقاط قوت خود تبدیل کنید

انیشتین در کودکی در به خاطر سپردن کلمات مشکل داشت. و به همین دلیل در مدرسه دچار مشکل شد (البته در بزرگسالی تا حدی خود را اصلاح کرد). حتی خواهرش از او به عنوان کسی که میلی به حرف زدن ندارد، یاد می کرد. کارشناسان مانند سیمون بارون کوهن حدس می زدند که انیشتین ممکن است مبتلا به سندرم  AS، که نوع خفیفی از اوتیسم است، باشد. افراد مبتلا به AS ، بی اعتمادی اجتماعی، گسستگی عاطفی و رفتار اجتماعی نامناسب از خود نشان می دهند. که شامل عدم همدلی با دیگران و عدم تقارن اجتماعی و عاطفی است.

ممکن است انیشتین همچنین از مشکلات ارتباطی غیر کلامی و خام حرکتی رنج برده باشد. اما جنبه دیگری از سندرم As علاقه مبرم به یک موضوع یا یک شیء واحد است. بنابراین، به دلیل اینکه انیشتین علاقه کمی به اجتماعی شدن نشان می داد، در تنهایی و خلوت خود از توانایی ذهنی اش استفاده خوبی می کرد. بنابراین، با بازیمندی کودکانه ، کنجکاوی بی پایان و توانایی تمرکز متمایز، او جهان را درست در مقابل چشمان ما رمزگشایی کرد.

برای مطالعه بیشتر: 

نقاط قوت کارآفرینان خجالتی که می توانند در کارآفرینی از سایرین پیشی بگیرند

۵. محیط زیست شما اهمیت دارد

من در مورد محیط زیست در مورد گرم شدن زمین صحبت نمی کنم. بلکه در مورد این صحبت می کنم که کجا و با چه کسی بیشتر وقت خود را صرف می کنید. در ۱۵ مقاله و ۳۳ نامه که بین سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۵۴ توسط انیشتین نوشته شد، و در سال ۱۹۳۳ و در سال ۱۹۵۴ در نمایشگاه کتابهای آنتیویک لندن به مزایده گذاشته شد، به وضوح می بینیم که انیشتین به عنوان یک دانشجو دچار مشکل بود. او به وضوح در مدرسه نبود، جایی که ایده هایش اغلب با استادانی که بیشتر به هنجارها فکر می کردند و به فراتر از هنجارها اعتقادی نداشتند، دچار تقابل و درگیری بود.

این تنها تا زمانی بود که انیشتین به عنوان یک کارمند در یک اداره ثبت اختراع شاغل شد. و او نه تنها در فیزیک، بلکه در ریاضیات و فلسفه نیز موفق شد. نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که منفی نگاه کردن نتایج منفی ایجاد می کند. هر جا که می خواهید وقت خود را صرف کنید، اول اطمینان حاصل کنید که در اطراف افرادی مثبت هستید تا بتوانید خلاقیت خود را بروز دهید.

نکته پایانی:

کار انیشتین نوع نگاه فیزیکدانان را به زمان، فضا، جاذبه و نور تغییر داد. او در کنار گالیله و نیوتن یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بوده است. این تنها به این دلیل است که، علاوه بر اینکه او نابغه بود، در سرتاسر مبارزات همه جانبه ی شخصی و حرفه ای نیز استوار و مقاوم بود. در واقع، از بسیاری جهات، انیشتین انسانی عمیقا ناقص بود. با این حال او هرگز تسلیم نشد و اراده و عزم او غیر قابل شکستن بود. زندگی او نه فقط درس زندگی به ما می دهد بلکه آموزه های کارآفرینی بسیاری را می توان از او و زندگی پر فراز و نشیب و مملو از شکست های مکرر و موفقیت های بزرگش آموخت.

۱۶ دلیل برای اینکه هنوز بی‌کار هستید؟

اگر شما هم جز آن دسته کارجویانی هستید که بعد از چندین ماه جویای کار بودن کماکان بی‌کار هستید، احتمالا هر روز از خود می‌پرسید:

«چرا هنوز نتوانسته‌ام کار پیدا کنم؟»

 

این سوال معضل بسیاری از افراد مثل شما است. در ادامه چندین مورد از دلایلی که باعث می‌شود افراد نتوانند شغل مناسب خود را پیدا کنند اشاره کرده‌ایم:

۱. از شبکه‌های ارتباطی دور هستید و ارتباطات لازم را برقرار نکرده‌اید

این روزها بیشتر مشاغل به شبکه‌های ارتباطی متصل هستند. اگر برای یافتن کار تنها به جستجو در روزنامه‌ها، اخبار و حتی اینترنت و فرستادن رزومه برای کارفرمایان از طریق سایت‌های کاریابی و تبلیغات بسنده کرده‌اید، احتمال اینکه نتوانید شغل مورد علاقه خود را پیدا کنید بسیار زیاد است. اگر با افراد مختلف در حوزه شغلی که می‌خواهید در ارتباط نباشید رزومه شما تقریبا بی‌ارزش خواهد بود و یافتن شغل مناسب نیز برایتان بسیار سخت می‌شود.

۲. عملکردتان در مصاحبه‌های شغلی ضعیف است

پس از انجام مصاحبه‌های بسیاری که برای یک موقعیت شغلی در دسترس (دستیار اداری) در شرکت انجام دادیم، عملکرد ضعیف افرادی که خواستار این شغل بودند (با توجه به این که این موقعیت شغلی در سطح نسبتا پایینی قرار دارد) باعث شگفتی بود. با انجام دادن کارهایی مثل جویدن آدامس، پوشیدن لباس نامناسب، بحث کردن و صحبت درمورد این که چه کارهایی را انجام نخواهید داد، مصاحبه شغلی خود را به کلی بیهوده و ناموفق خواهید ساخت.

۳. به آراستگی خود اهمیت نمی‌دهید

شرکت‌های خوب معمولا به دنبال افراد آراسته و با ظاهر مناسب هستند. اهمیت به ظاهر و آراستگی نشان دهنده شخصیت شما نیز هست پس بهتر است از پوشیدن لباس‌های نامناسب مخصوصا هنگام مصاحبه شغلی پرهیز کرده و خوش پوش و آراسته باشید.

۴. درخواست حقوق بسیار بالا می‌کنید

کارفرمایان معمولا برای هر موقعیت شغلی حقوق ثابتی را با تغییرات ناچیز در نظر می‌گیرند. برای آن‌ها فرقی نمی‌کند که شما پیش‌تر چه مقدار حقوق دریافت می‌کردید و مخارجتان متناسب با چه درآمدی بوده است. اگر درخواست حقوق شما بیش از حدی باشد که کارفرما برای موقعیت شغلی در نظر گرفته است، احتمالا استخدام نمی‌شوید. یادتان باشد که گاهی لازم است برای پایان بیکاری با حقوقی کمتر از انتظارتان کاری را آغاز کنید.

۵. مهارت‌های شما بیش از حد انتظار است

این طبیعی است که کارفرمایان شخصی با ده سال سابقه کار و تجربه بسیار زیاد در موقعیت شغلی پیشین خود را برای شغلی با سطح ابتدایی استخدام نخواهند کرد. مشاغل ابتدایی مناسب افراد تازه‌کار است. اگر با سابقه کاری بالا برای مشاغل ابتدایی درخواست می‌فرستید کارفرما را آزرده می‌کنید. البته که ممکن است این کار را به دلیل ناامیدی و این که پس از مدت‌ها جستجو هنوز شغل مناسبی نیافته‌اید، انجام دهید اما در چنین شرایطی بهتر است در شرکتی مرتبط با حوزه کاریتان به عنوان مشاور مشغول شوید و یا کسب و کار خودتان را راه‌اندازی کنید. ما با افرادی با تجربه و سابقه کاری بالا که برای کارآموزی درخواست شغلی داده‌اند حتی مصاحبه نیز نمی‌کنیم چون می‌دانیم که این افراد در چنین موقعیت رشد نخواهند کرد و اگر فردی در موقعیت شغلی خود رشد نکند در رشد شرکت نیز اختلال ایجاد خواهد کرد. به علاوه این افراد به دلیل تجربه بالا احتمالا در کارهای کارفرما دخالت خواهند کرد و نمی‌توان چیزی را به آن‌ها آموزش داد. پس اگر با تجربه هستید برای مشاغل ابتدایی درخواست شغلی نفرستید!

۶. بدون داشتن مهارت کافی برای هر شغلی درخواست می‌فرستید

بسیار دیده می‌شود که افرادی بدون داشتن مهارت کافی برای هر شغلی درخواست می‌فرستند. اگر حداقل ۶۰٪ مهارت‌های لازم که در آگهی شغلی ذکر شده است را ندارید، فرستادن درخواست شغلی کار اشتباهی است. در این صورت حتی اگر موفق به گرفتن شغل شوید، در کار خود موفق نخواهید بود و باعث کاهش بهره‌وری شرکت می‌شوید و ممکن است به زودی این شغل را از دست بدهید.

۷. زیاد سیگار می‌کشید

سیگار کشیدن علاوه بر اینکه برای سلامتی مضر است باعث می‌شود لباس‌هایتان نیز اغلب بوی نامطبوعی داشته باشند. بسیاری از شرکت‌ها به وضعیت ظاهری کارمندان خود اهمیت می‌دهند و ممکن است کسی که زیاد سیگار می‌کشد را استخدام نکنند.

۸. عنوان شغلی و تخصص شما در حال انقراض است

به طور مثال این روزها در حوزه مشاوره و فروش املاک مشاغل در دسترس زیادی وجود ندارد. بسیاری از مشاغل کم کم رو به ناپدید شدن هستند و یا اشباع شده‌اند. بسیاری از کارها نیز امروزه توسط ربات‌ها انجام می‌شوند. اگر تخصص شما در حوزه‌ای است که دیگر خواستار ندارد شاید وقت آن رسیده مهارت‌های جدیدی بیاموزید و حوزه کاری خود را تغییر دهید.

۹. نگرش و رفتار شما نامناسب است

نگرش نامناسب و رفتارهای گستاخانه و خودمحور باعث می‌شوند مصاحبه شغلی ناموفقی داشته باشید و در نتیجه نتوانید در شرکتی که می‌خواهید استخدام شوید. برای شروع یک شغل و همکاری با دیگران باید مثبت و خوش‌رفتار باشید.

۱۰. شما افسرده و غمگین هستید

گاهی افراد در روند جستجوی شغلی ناامید و افسرده می‌شوند و یا به دلیل مشکلاتی که در زندگی شخصی دارند غمگین و بی‌انگیزه هستند. اگر نمی‌توانید این احساسات را کنترل کنید و همواره غمگین و افسرده هستید و از مشکلات روحی رنج می‌برید، بهتر از پیش از ادامه راه جستجوی شغلی از یک روانشناس کمک بگیرید.

۱۱. عصبانی هستید

ممکن است از فردی که باعث شده شغل قبلی خود را از دست بدهید یا شما را اخراج کرده است عصبانی باشید. البته که حق دارید اما باید این خشم را کنترل کنید چرا که خشم شما آسیبی به آن شخص نمی‌رساند اما موجب به خطر افتادن زندگی شخصی و حرفه‌ای شما خواهد شد. به این فکر کنید که اگر اخراج شده‌اید، حتما علتی داشته است. سعی کنید علت را شناسایی کرده و آن را برطرف کنید. اگر در اثر تعدیل نیرو کار خود را از دست داده‌اید، بدانید که مشکل شخصی وجود نداشته و این تصمیم تنها مربوط به شرایط کسب و کار پیشین شما است. سعی کنید خشم خود را کنترل کرده، مسائل را حل کنید و با آرامش به جستجوی شغل جدید بپردازید.

۱۲. به موارد خواسته شده در آگهی شغلی توجه نکرده‌اید

در یکی از آگهی‌های شغلی از متقاضیان خواسته بودیم تا در کنار رزومه برای ما گزارشی ارسال کنند و در آن توضیح دهند که به چه دلیل خواستار این موقعیت شغلی هستند. تنها دو نفر از متقاضیان آن چه خواسته شده بود را ارسال کردند. اگر می‌خواهید برای مصاحبه برگزیده شوید آگهی‌ها را با دقت مطالعه کنید و آنچه از شما خواسته شده را تهیه کنید. این را بدانید که اگر کاری که کارفرما پیش از استخدام از شما خواسته را انجام ندهید، احتمالا پس از استخدام نیز به خواسته‌های او توجه نخواهید کرد.

۱۳. قسمت مهمی از روند مصاحبه شغلی را از دست داده‌اید

پس از یک مصاحبه شغلی از یکی از متقاضیان خواستیم تا پیش از تصمیم نهایی در یکی از رویدادهای شرکت حضور یابد تا با مشتریان ملاقات کند. او طی ایمیلی اعلام کرد که نمی‌تواند در این رویداد حاضر شود؛ اما مایل است که روند مصاحبه شغلی را تکمیل کند. مرحله بعدی مصاحبه شغلی این شخص همان رویدادی بود که آن را از دست داد. به خاطر داشته باشید که وقتی خواستار یک موقعیت شغلی هستید باید خود را برای هر چیزی آماده کنید و هر آنچه از شما خواسته می‌شود را انجام دهید. این شخص در مصاحبه شغلی عنوان کرده بود که دو سال بیکار بوده است؛ البته که جای تعجبی ندارد!

۱۴. از پاسخ دادن طفره می‌روید

هنگامی که در مصاحبه شغلی از شما سوالی پرسیده می‌شود، باید به طور کامل و واضح به آن پاسخ داده و از طفره رفتن بپرهیزید. گاهی متقاضیان به سوال‌ها جواب‌های بی‌ربط و گاه احمقانه می‌دهند. به عنوان مثال هنگامی که از آن‌ها درباره ضعف‌هایشان سوال می‌کنیم پاسخ‌هایی مانند: «من بیش از حد به خودم انگیزه می‌دهم.» یا «شروع‌کننده خوبی هستم اما خیلی به خودم سخت می‌گیرم.» می‌گیریم. این پاسخ‌ها واقعا احمقانه هستند!

۱۵. نمی‌توانید به خوبی ارتباط برقرار کنید

این شما هستید که باید مصاحبه شغلی را در دست گرفته و پیش ببرید. گاهی مصاحبه‌گر به سختی پاسخ سوال‌ها را از زیر زبان متقاضی بیرون می‌کشد! اگر نتوانید به خوبی ارتباط برقرار کنید هرگز نمی‌توانید استخدام شوید. اگر اتفاقی موفق شدید استخدام شوید احتمالا به زودی کارتان را از دست خواهید داد.

۱۶. به اندازه کافی آماده نیستید

اگر آماده نباشید در رقابت با کاندیدایی که از شما آماده‌تر است به راحتی بازنده می‌شوید. کارفرمایان معمولا کسی را استخدام می‌کنند که به آن‌ها کمک کند و ارتباطات موثر داشته و مصاحبه شغلی را به خوبی پیش ببرد.

بسیاری از افراد هستند که مدت بسیاری بدون هیچ دلیلی بی‌کار می‌مانند و موفق به پیدا کردن شغلی مناسب نمی‌شوند. با خواندن این دلایل ممکن است علت این امر را در خود بیابید. اگر نگرشی مثبت داشته باشید، بتوانید با احساسات منفی خود کنار بیایید و از شغل آینده خود انتظارات نا به جا نداشته باشید به زودی می‌توانید شغل مناسب خود را پیدا کنید.

 

۱۰ کار که افراد موفق بعد از ساعات کاری انجام می‌دهند! – قسمت ۲

در قسمت قبل از این مقاله درمورد فعالیت‌های خارج از ساعات کاری و تاثیر آن‌ها بر زندگی شخصی و زندگی حرفه‌ای صحبت کردیم و فهرستی از کارهایی که افراد معروف و موفق در ساعات استراحت خود برای داشتن زندگی موفق‌تر انجام می‌دهند، ۵ مورد را بررسی کردیم و در این قسمت به ادامه فهرست می‌پردازیم:

۶. سیم لوازم الکترونیکی خود را قطع کنید

با پیشرفت تکنولوژی روز به روز افراد بیشتری به دنبال داشتن آخر هفته و یا تعطیلات بدون موبایل و اینترنت هستند. بسیاری از افراد می‌گویند که داشتن زمانی بدون تلفن، اینترنت، ایمیل و شبکه‌های اجتماعی ذهن و بدن آن‌ها تازه می‌کند.

حتی اوپرا وینفری (که یکی از مشغله‌دارترین افراد کره زمین است!) هم هر از گاهی زمانی را برای دور شدن از دنیای مجازی و خواندن یک کتاب خوب و استراحت به دور از تکنولوژی برای خود پیدا می‎کند. او می‌گوید:‌ «من یکشنبه‌ها رو روز تازه شدن روحم نامگذاری کردم و معمولا یکشنبه‌ها هیچ کاری نمی‌کنم.»

تکنولوژی معجزه‌آسا است اما افراد موفق می‌دانند که داشتن زمانی بدون تکنولوژی و اینترنت نیز برای سلامت و موفقیت ضروری است.

۷. داشتن یک برنامه مرتب برای بعد از ظهر‌ها

همه ما می‌دانیم که داشتن یک برنامه روزمره و مرتب برای صبح کمک بسیاری به افزایش بهره‌وری ما خواهد کرد. اما این را نیز به یاد داشته باشید که افراد موفق برای بعد از ظهر و پس از ساعات کاری خود نیز برنامه روزمره‌ای دارند که باعث می‌شود روز خود را به خوبی به پایان برسانند و روز بعد نیز شروع خوبی داشته باشند.

بنجامین فرانکلین هر شب قبل از خواب از خود می‌پرسد: «امروز چه کار مفیدی انجام دادم؟». اینگمار برگمن، کارگردان مشهور، همیشه قبل از خواب چندین صفحه کتاب می‌خواند؛ تحقیقات نشان می‌دهند که کتاب خواندن قبل از خواب موجب کاهش اضطراب می‌شود. COO پیشین فیسبوک، شریل سندبرگ، شب‌ها هنگام خواب تلفن همراه خود را خاموش می‌کند. آریانا هافینگتون می‌گوید: «خلاقیت، نبوغ، اعتماد به نفس، توانایی رهبری و تصمیم‌گیری همه و همه می‌تواند تحت تاثیر میزان خواب افراد در طول شب قرار گیرد.»

به شب‌های قبل از روز کاری توجه کنید و برنامه مناسبی برای آن بچینید تا بتوانید روز بعد سرزنده و شاداب باشید و به موفقیت و شادمانی بیشتری دست یابید.

۸. آخر هفته‌ها پیک‌نیک و سفر را فراموش نکنید

عکس‌هایی از استیو جابز و بیل گیتس، کارآفرینان بزرگ آمریکایی در سفر، روی قایق و در تفریح حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. چنین عکسی به این معناست که اگر این بیزنس‌من‌های بزرگ می‌توانند سفر و پیک‌نیک را در برنامه خود بگنجاند، شما هم حتما می‌توانید.

استیوجابز در پیک نیک

۹. آموختن چیزهای جدید و سرمایه‌گذاری روی توانایی‌های فردی

مدیر عامل پیشین توییتر، دیک کستولو، می‌گوید خواندن رشته تئاتر بداهه در توانایی‌های رهبری او تاثیر به سزایی داشته و او را تبدیل به رهبر بهتری کرده است. اما واتسون، بازیگر فیلم‌های هری پاتر، که از بازی در این سری فیلم آنقدر درآمد داشت که می‌توانست پس از آن بقیه عمرش را استراحت کرده و از همان درآمد استفاده کند، تصمیم گرفت تا تحصیلات خود را پس از اتمام این سری فیلم در دانشگاه بران ادامه دهد.

فرقی نمی‌کند به دوره آموزشی مربی‌گری بروید یا روانشناسی و یا یک کارگاه آموزش بازیگری، افراد موفق این را می‌دانند که با سرمایه‌گذاری روی خود و توانایی‌های‌تان (توانایی‌های ذهنی، بدنی یا روحی)، به رضایت از خود خواهید رسید و می‌توانید در زندگی حرفه‌ای خود نیز تاثیرگذار باشید.

۱۲. ورزش کنید

اگر با خودروی خود به محل کارتان می‌روید آن را کمی دورتر از شرکت پارک کنید تا به همین دلیل هر روزی هرچند کم نرمشی کرده باشید، از همکارانتان دعوت کنید تا همراه خود گرمکن بیاورند تا بتوانید بعد از اتمام ساعت کاری با هم بدوید، اگر از این کار خوشتان آمد و تاثیر آن را حس کردید توصیه میکنیم یک همانند بیل‌گیتس در تصویر شاخص همین مقاله یک ورزش حرفه‌ای را انتخاب کنید و آخر هفته خود را با آن پر کنید.

bill-gates-in-holidays

تحقیقات نشان داده که ورزش حتی در بازدهی خلاقیت و هوش انسان نیز تاثیر مستقیم دارد. همانطور که از قدیم گفته‌اند که “مغز سالم در بدن سالم است.”

 

۱۱. مراقبت از خود و دور نگه داشتن استرس

ماریان الیوت، وکیل و مدافع حقوق بشر که مدتی را در افغانستان جنگ زده مستقر شده بود، شروع به یوگا و آموختن تکنیک‌های تنفس آن کرد تا در بحبوحه جنگ و خشونت لحظات آرامش‌بخشی را برای خود بسازد. پس از مدتی او متوجه شد که تمرین‌های یوگا، حتی کشیدن چند نفس عمیق فقط برای چند دقیقه به حفظ سلامت جسمی و روانی او کمک بسیاری کرد و به او اجازه داد تا کارهای بسیار مهمی را در شرایط استرس‎زا به راحتی انجام دهد.

شاید شما مانند ماریان در مناطق جنگ‌زده کار نکنید، اما هر کاری می‌کنید و هر کجا که زندگی می‌کنید حتما شرایط پر استرس، شک و تردید، سردرگمی و خستگی را تجربه کرده و خواهید کرد. اگر برنامه خواب منظمی ندارید و تغذیه شما نامناسب است، رویارویی با شرایط استرس‌زا و حل مشکلات برای شما بسیار سخت‌تر خواهد بود.

افراد موفق می‌دانند که اگر افسرده باشید و سلامت جسمانی و تمرکز نداشته باشید، این مشکلات بر کیفیت کار شما تاثیر می‌گذارند و موفقیت شما را کاهش می‌دهند.

در آخر…

می‌توانید برای بهبود سبک زندگی و داشتن انرژی در زندگی حرفه‌ای‌تان از نیل پاتریک هریس، اپرا وینفری، تیلور سوییفت، میشل اوباما، ماریان الیوت و سایر کسانی که به عنوان نمونه در اینجا از آن‌ها سخن گفتیم، الگو بگیرید و از زمان استراحت خود به نحو احسنت استفاده کنید تا سالم و خوشحال باشید و تصمیم‌های عاقلانه بگیرید.

هر هفته شامل ۱۶۸ ساعت است. احتمالا شما ۴۰ ساعت از آن را در حال کار کردن هستید و ۱۲۸ ساعت وقت برای خوردن، خوابیدن، استراحت و انجام کارهایی دارید که می‌خواهید. چه کارهایی می‌خواهید انجام دهید؟

به نظر شما بهترین کار برای پر کردن ساعات غیرکاری چیست و چه کاری بهترین بازدهی را روی پیشرفت کاری و زندگی ما دارد؟ لطفا برای ما بنویسید :)

انتخاب شغل

روابط کاری : با همکاران بدجنس در محل کار چطور رفتار کنیم؟

روابط کاری

احتمالاً شما هم از این نوع کارکنان شناخت خوبی دارید: کسی که در حضور رئیس به گونه ای خاص رفتار می کند اما وقتی تنها هستید کاملاً به شخصیت دیگری بدل می شود. این موضوع خصوصاً وقتی ناامیدکننده ست که خودِ مدیر مانند فردی نابینا بوده و متوجه این رفتارها نشود! چه بسا ارتقا رتبه و مقام هم برای این شخص قائل شود. احتمالاً در چنین وضعیتی دوست دارید با صدای بلند فریاد بزنید و واقعیت همه چیز را درباره این همکارتان برملا سازید. اما قبل از هر کاری کمی زمان بگذارید و ببینید چرا این شخص رفتارِ این چنینی بروز می دهد؟ ببینید شما چه کاری می توانید برایش انجام دهید؟

ابتدا، تشخیص دهید که انواع مختلف تناقض وجود دارد. در ادامه سه مورد از متداول ترین شان در روابط کاری معرفی می شود:

۱- دسته اول مهارت بالایی در صحبت کردن دارند و سرعت بیان آنها نیز سریع است. در قدم زدن هم سرعت دارند. این نوع از همکاران معمولاً وقتی رئیس در اتاق حاضر باشد داستان های زیادی برای گفتن دارند. با اینکه افکار بلندپایه ای دارند و به نظر می رسد که عمیقاً درگیرِ چیزی شده اند اما به هنگام مشارکت و عمل برملا می شوند. “در اینجا بوی فریبندگی و کلاه برداری و بی اساس بودن می آید. همه ی افراد با برنامه ای در دست، -برنامه ای ضروری که باید انجام دهند- از اتاق خارج می شوند. اما این شخص گویی هیچ کاری برای انجام ندارد!” -Karen Dillon -نویسنده بخش سیاست های دفتری در HBR

۲- این دسته از همکاران رفتاری بسیار دوستانه دارند و در روابط کاری اهل تصدیق و قدردانی می باشند. در واقع، این افراد همان چیزهایی که مردم دوست دارند بشنوند را به زبان می آورند اما در نهایت، ناگهان درمی یابید که باعث تضعیف شما می شود. Dillon این افراد را “همکار خوبِ جعلی” می نامد. به گفته ی Dillon، این همکار در حضور رئیس، از تلاش ها و عملکردهای شما تعریف کرده و شما را تحسین می کند اما در پشت صحنه ها، درمی یابید که به سراغ رئیس رفته و نگرانی هایش را ابراز کرده است. شما با در جریان قرار گرفتن از این موضوع به شدت شگفت زده می شوید زیرا انتظارات بیش تری از این فرد داشته اید!

۳- گروه سوم این همکاران، در حضور رئیس جذاب، دلربا و محترمند اما در غیاب رئیس، فردی گستاخ و بی اعتنا به همه چیز به شمار می روند. این شخص وقتی پیرامون افرادی قرار بگیرد که برای دستیابی به خواسته هایش کمک کنند، بهترین رفتارها را از خود بروز می دهد. به گفته ی پرفسور Wharton این افراد تمایل دارند زیردستان خود را تحت سلطه و کنترل خود قرار دهند. و بطور شگفت انگیزی توسط والامقامان خود مطیع، فرمانبردار و باحرمت می باشد. این افراد می خواهند توسط اسپانسورهای مالی موثر موردتحسین قرار بگیرند بنابراین ممکن است خارج از روند معمول، به تملق و چاپلوسی این افراد نیز بپردازند.

بی توجه به اینکه در روابط کاری با کدام نوع از این افراد سروکار دارید، مراحلی هست که می توانید با اجرای آن به مدیریت بهتر عکس العمل های تان در مقابل این شخص بپردازید.

ابتدا، درک کنید که این مسئله، ارتباطی با خودِ شما ندارد!

بطور شخصی به این موضوع نگاه نکنید! هر وقت با این رفتار روبرو شدید یک قدم به عقب برگردید و فقط به عنوان یک تماشاگر ببینید دقیقاً چه اتفاقی در روابط کاری رخ داده است. شاید خودتان را یک قربانی در بازی این فرد ببینید. اما در حقیقت، این موضوع بیش تر برمی گردد به عدم خودآگاهیِ همکار شما، ناامنی و یا تجربیات گذشته اش!

دوباره وارد بازی نشوید!

وقتی این رفتار را مشاهده کردید احتمالاً تمایل پیدا می کنید تا عدالت را برقرار کنید خصوصاً اگر این رفتار، مورد تشویق نیز قرار گرفته باشد! در این حالت، درگیر احساساتِ درونی خود می شویم و می گوییم “این عادلانه نیست! من خیلی سخت کار کردم و مدام تلاش کردم تا همکار خوبی برای دیگران باشم. چرا رئیس این را نمی بیند؟ “مهم نیست چه کاری انجام دهید اما با آتش بازی نکنید!

رفتار خودتخریبی از خود بروز ندهید. سعی نکنید شما هم باعث تضعیف این فرد شوید! در مقابل سایر همکاران، به وی ناسزا نگویید. با چشمان تان، او، سخنان و رفتارهایش را رصد نکنید، زیرا همه ی این اقدامات از جانب، خودِ شما را بد نشان می دهد.

بطور سازنده، با همکاران خود ادامه دهید!

قبل از اینکه بطور باز به این مشکل بپردازید با خودتان صادق باشید و ببینید: آیا این رفتار همکار شما، فقط آزاردهنده ست؟ یا روی توانایی تیم شما و به انجام رساندن کارها تاثیر می گذارد؟ اگر پاسخ تان دومی ست، و همین حالا قصدِ عمل کردن دارید بهتر است با همکار خود شروع کنید تا رئیس تان! تا حدممکن، بطور سازنده نزدیک شوید. همکارتان را در ملأعام قرار ندهید. در یک محل خصوصی مکالمه ای داشته باشید. نشان دهید که به دنبال درست کردنِ چیزی هستید نه دنبال جنگ و جدال! می توانید بگویید:

  • برای من روشن و واضح نیست که چطور اعضای تیم ما این برنامه را تقسیم کرده و بر آن غالب آمدند. می توانیم قبل از جلسه ی آینده، درباره ی این موضوع که چه کسی چه کاری انجام می دهد صحبت کنیم؟
  • من متوجه شدم که شما نگرانی هایی را درباره ی رویکردی که پیش گرفته ایم دارید. مایلم درباره ی آنها بشنوم. ممکن است دیدگاه های خود را به اشتراک بگذارید؟ دفعه ی بعدی، لطفا مستقیماً به خودِ من مراجعه کنید.
  • من درباره ی این حقیقت که “همه ی ما مشغول هستیم” حساس هستم. اجازه بدهید بدانم چه چیزی کمک می کند تا مطمئن شویم که تیم مان، توجه کامل به این مقوله دارد؟ دفعه ی آخری که باهم بودیم احساس کردم که شما ناامید، سرخورده و ناشکیبا هستید. مایلم که مطمئن شوم همه ی ما در یک وضعیت همکاری مشترک برای هم به سر می بریم.

در صورت لزوم، برای رئیس خود تشدید کنید!

اگر با همه ی اینها، تغییر قابل توجهی را حس نکردید و همواره معتقد بودید که رفتارهای وی روی کار تاثیر می گذارد با هدایت آن سمتِ رئیس، ادامه دهید. از خود بپرسید: آیا همه راه حل ها را برای اینکه در همینجا این مشکل را حل کنم، انجام داده ام؟ رابطه ی فعلی من با رئیسم چگونه است؟ چطور می توانم قالبی را برای این موضوع ایجاد کنم تا در آخر، به نظر نرسد که فقط قصد تخریب یا در رفتن از زیر کار حساب شود؟ بهترین زمان و بهترین رویکرد چیست؟

دقت کنید: طوری به نظر نرسید که گویی خودِ شما ایجادکننده ی مشکل هستید! نباید عصبانی، غیرقابل ملاحظه و شاکی به نظر برسید. باید تمرکز شما روی “کار” باشد. در این رویکرد، اهداف و مقاصد خود را آشکار و واضح مطرح کنید. سوال بپرسید. توضیح دهید. یک لحن خنثی (بدون جانبداری) و آرام را اساس کار خود بدانید.